کیفش رو روی اولین کاناپه نزدیک بهش انداخت و از پله ها بالا رفت.
درب اتاق رو باز کرد و همسرش رو پشت بهش غرق در کارش دید.
لبخندی زد و به سمتش رفت و از پشت بغلش کرد.
بکهیون با چفت شدن دستهای بزرگی دور بدنش لبخندی زد.
چانیول سرش رو توی گردن بکهیون فرو کرد و عطر تنش رو توی ریه هاش فرستاد و بوسه ای روی گردنش زد.-دیر اومدی پارک.
-ببخشید.بکهیون به سمتش چرخید و به چهره ی چانیول نگاه کرد.
قصد داشت یکم لجبازی کنه ولی وقتی چهره ی خسته ی همسرش رو دید پشیمون شد و کراواتش رو کشید و لبهاشون روی لبهای هم قرار گرفت.
اونها بدون توجه به کسی یا چیزی مشغول عشق ورزیدن به هم بودن جوری که حتی توجهی به کیونگسویی که با دهان باز و چشمای از حدقه بیرون اومده داشت نگاهشون میکرد نداشتن.
کیونگسو از شدت تعجب و حیرت حتی قدرت این رو نداشت دهانش رو ببنده دیگه چه برسه به اینکه خودش رو تکون بده و از اتاق بیرون بره.
سوالات مختلف توی ذهنش داشتن مغزش رو سوراخ میکردن و اون هیچ جوابی براشون نداشت.
چانیول با حس نگاه خیره ای روی خودش لبهای بکهیون رو ول کرد و به سمت کیونگسو نگاه کرد.
اخمی کرد و خواست حرفی بزنه که بکهیون زودتر داوطلب شد و کیونگسو رو به چانیول معرفی کرد.-این کیونگسوعه...دوست لوهان..باهاش آشنا شو چانی قراره خیلی بیشتر بیینیش...چون از امروز دستیار من شده.
کیونگسو تعظیمی کرد.
چانیول اخم هاش رو باز کرد و لبخندی به کیونگسو زد.-خوش اومدی کیونگسو...چون وقتی اومدم تو ندیدمت یکمی شوکه شدم.
-عاا..بله..درک میکنم.-تو مگه به غیر از من کس دیگه رو هم میبینی!؟
چانیول به حرف بکهیون خنده ای کرد.
-معلومه که نمیبینم...من فقط دنبال بکهیونی خودم میگردم...چون دلم خیلی براش تنگ میشه.
بکهیون لبخند رضایت بخشی زد و روی صندلیش نشست.
-غیر از اینم نباید باشه...عا لوهان چرا اینقدر دیر کرد!
-لوهان؟
-اهوم..با کیونگسو باهم اومدن.
-اون که با سهون رفت.
-چی؟؟؟؟صدای بکهیون اونقدری بالا بود که کیونگسو توی جاش پرید.
-اون رفت پایین که عصرونه رو بگه آماده کنن اونوقت با سهون رفته!!!!؟؟؟؟
چانیول شونه اشو بالا انداخت.
-اون سهون ور پریده..میدونم باهاش چیکار کنمم!
-چیکارشون داری عزیزم...بزار خوش بگذرونن.بکهیون دیگه چیزی نگفت.
چانیول هم کتش رو از تنش در آورد.-میرم دوش بگیرم.
-هووم.چانیول لبخند و چشمکی به بکهیون زد و برای کیونگسو هم سری تکون داد.
بکهیون نفس عمیقی کشید به کیونگسو نگاه کرد که معلوم بود حسابی شوکه شده و توقع دیدن این چیزا رو نداشت.
YOU ARE READING
𝙿𝚕𝚊𝚢 𝙻𝚘𝚟𝚎 𝙾𝚛 𝙻𝚘𝚟𝚎 𝙶𝚊𝚖𝚎
Fanfiction❀فصل اول کامل شده✔︎ ❀فصل دوم درحال آپ✍︎... ❀کاپل اصلی فصل اول:کریسهو،هونهان ❀کاپل فرعی فصل اول:چانبک،کایسول ❀کاپل اصلی فصل دوم:هونهان،کریسهو،چانبک،کایسو ❀کاپل فرعی فصل دوم:سولی،هاسون ♥︎ژانر:هپی اند-سداند-امپرگ-اسمارت-مدرسهای-عاشقانه ∞زمان آپ:شنبه...