✿𝚂𝚎𝚟𝚎𝚗𝚝𝚎𝚎𝚗𝚝𝚑 𝙿𝚊𝚛𝚝✿

249 74 2
                                    


کتش رو از تنش بیرون اورد و روی ساق دستش انداخت و به سمت اتاق مشترکش با همسرش رفت.
در اتاق رو باز کرد و واردش شد.
سوهو رو دید که پشت بهش درحال نگاه کردن به بیرون از پنجره بود.
قبل از اینکه بهش نزدیک بشه و اون رو بین بازوهای بزرگش پنهون کنه کتش رو روی تخت گذاشت و همون لحظه بود که چشمش به دفترچه ی سوهو خورد دفترچه ای که کریس آرزو داشت فقط برای یک بار هم که شده اسمش جای اون آدم باشه!
دفترچه ی نیمه باز رو برداشت و آخرین نوشته ی سوهو رو خوند!
نوشته ای که تا اعماق وجود کریس رو داغ کرد.
داغی که از سر خوشحالی بود!
با چشمایی که قطره های اشک داخلشون برق میزد و لبی که ناخواسته خندون شده بود به سوهو نگاه کرد.
دفترچه رو بست و به سمت سوهو رفت و از پشت بغلش کرد.
حتی ترسیدن سوهو هم براش لذت بخش بود.

-کریس!؟
-جانم
-کی اومدی؟

کریس نفس عمیقی توی گردن سوهو کشید و عطر تنش رو داخل ریه هاش فرستاد.

-همین الان
-اهوم

سوهو به سمت کریس برگشت و به چشماش نگاه کرد و لبخندی زد.
به اطرافش نگاه کرد تا بتونه دسته گلش رو ببینه اما هیچ جای اتاق نبود، و با کمی اخم به چشمای کریس نگاه کرد.

-پس گلم کجاست؟

کریس لبخندی زد و پیشونی همسرش رو بوسید.

-پایین گذاشتمش

سوهو سری تکون داد و از آغوش کریس بیرون اومد و به سمت دفترچه ش رفت و بعد از بستنش اون رو توی جعبه گذاشت.
کریس به تخت نزدیک شد و روش دراز کشید.

-آخر این ماه از کره میریم.

سوهو به چشمای بسته ی کریس نگاه کرد.
کریس وقتی هیچ جوابی از سوهو دریافت نکرد چشمای خسته اش رو باز کرد و در کمال تعجب نگاه سوهو رو روی خودش دید ولی متوجه اینم بود که همسرش غرق در افکارشه!

-به چی فکر میکنی؟..پشیمون شدی؟..نمیخوای بریم؟

سوهو بالاخره از افکارش به بیرون پرت شد.

-نه

روی تخت درست پشت به کریس نشست.
کریس وقتی صدای ضعیف و آروم سوهو رو شنید روی تخت کنارش نشست.

-پس چرا اینقدر ناراحت بنظر میرسی؟
-به خاطر رفتنمون نیست..با رفتنمون مشکلی ندارم وگرنه قبول نمیکردم..فقط..
-فقط چی؟

سوهو به کریس نگاه کرد.

-نمیتونم از سهون دور شم.

کریس نفس عمیقی کشید و دست سوهو رو توی دستش گرفت.

-بالاخره که یه روزی باید ازش جدا بشی..یه روزی اون باید بره دنبال زندگی خودش..تا ابد که نمیتونه ور دلمون باشه هوم؟
-آه..میدونم..ولی باز دلم طاقت نمیاره.

کریس دستش و روی کمر سوهو گذاشت و به سمت خودش کشیدش.
سوهو هم سرش رو روی شونه ی کریس گذاشت.

𝙿𝚕𝚊𝚢 𝙻𝚘𝚟𝚎 𝙾𝚛 𝙻𝚘𝚟𝚎 𝙶𝚊𝚖𝚎Onde histórias criam vida. Descubra agora