𝙿𝚕𝚊𝚢 𝙻𝚘𝚟𝚎 𝙾𝚛 𝙻𝚘𝚟𝚎 𝙶𝚊𝚖𝚎

❀𝔼𝕚𝕘𝕙𝕥𝕪 ℕ𝕚𝕟𝕥𝕙 ℙ𝕒𝕣𝕥❀

در ماشین توسط راننده اش باز شد و از ماشین پیاده شد و به سمت عمارت رفت. ‌
هنوز چند قدم برنداشته بود که متوجه ماشین بد پارک شده ی سوهو شد یکم که دقت کرد شخصی رو داخل ماشین دید!
به سمت ماشین رفت و خواست درو باز کنه که در قفل بود خم شد و از پنجره داخل رو نگاه کرد و متوجه سوهویی که سرشو روی فرمون گذاشته بود و ظاهرا خواب بود شد!
با پشت دستش چند تقه به پنجره زد که باعث شد سوهو با چشمای خمار سرشو از روی فرمون بلند کنه و قفل درو برای کریس باز کنه.
کریس در ماشینو باز کرد و به سوهو نگاه کرد.

-سوهو؟...چرا اینجا خوابیدی عزیزم؟

سوهو لبخندی به کریس زد و از ماشین پیاده شد و خودشو توی بغل کریس انداخت و سرشو روی سینه اش گذاشت.

-کرییییییس

کریس از لحن کشیده ی سوهو و بوی غلیظ سوجو متوجه شد سوهو مسته!
ابروش بالا پرید و دستشو پشت کمر سوهو گذاشت تا مانع افتادنش بشه.

-مست کردی؟
-نهههههه
-خیله خوب...بیا بریم بالا.

کریس خواست در ماشینو ببنده‌ که سوهو دستشو دور گردنش حلقه کرد و مانعش شد.

-نههههه

کریس به لجبازی سوهو نگاه کرد و لبخندی زد.

-خوب چیکار کنم پس؟
-بغلم کنننننن.

کریس خنده ای کرد و سرشو تکون داد و بعد از بوسه ای که روی پیشونی سوهو گذاشت سوهو رو کمی به سمت خودش کشید و بعد از بستن در ماشین سوهو رو برید استایل بغل کرد و به سمت عمارت رفت.
سوهو دستش که دور گردن کریس بود محکمتر کرد و سرشو به سینه ی کریس چسبوند و چشماشو بست.
خدمتکار با دیدنشون در و برای کریس باز کرد و کریس مستقیم به سمت طبقه ی بالا و اتاقشون رفت و به سختی در اتاقشونو باز کرد و بعد از وارد شدنشون در و با پاش بست و به سمت تخت رفت‌ و سوهو رو روش گذاشت.
خواست عقب بره که سوهو دستشو گرفت و مانع رفتنش شد.

-نرو

کریس کنار سوهو نشست و کتشو در اورد و کراواتشو شل کرد و موهای سوهو رو از توی پیشونیش که خیس عرق شده بود کنار زد و با خودش فکر کرد که چرا سوهوش مست کرده بود؟!!

-مگه قرار نبود بری نمایشگاه؟..پس چرا مست اومدی خونه دورت بگردم؟

سوهو اهمیتی به حرف کریس نداد و دست کریسو به سمت خودش کشید.

-بخوااب

کریس بازهم از حرف سوهو اطاعت کرد و کنار سوهو خوابید و سوهو خودشو توی بغل کریس کشید و از پشت کامل بهش چسبید.
کریس دست چپشو دور سوهو حلقه کرد و بینیشو توی موهای سوهو فرو برد و نفس عمیقی کشید.
ده دقیقه ای همینجوری گذاشت و مطمئن بود که دیگه سوهو خوابش برده!
خواست دستشو برداره تا بتونه بلندشه و لباسشو عوض کنه که سوهو تکونی خورد و با چشمای باز به سمتش برگشت.