هنوزم احساس نیازم بهت از بین نرفته تهیونگ.
هرروز، هرشب به این فکر میکنم که
چطور تونستم بدون گرفتن تضمین قلبم تماما بهت ببخشم؟
و تو با دست های خودت بهش اسیب زدی
دردش رو احساس نمیکنم
کاش ماشین زمان ما رو به اون دوران برمیگردوند
وقتی که تصادفی بهم خوردیم و کمک کردی وسایلم از روی زمین جمع کنم
اون اتفاق نباید میوفتاد
نباید در چشمات خیره میشدم
نباید...
چقدر احمقانه بود که در سیاهی زیباش دنبال اینده میگشتم
اینده ای که ما رو بهم مرتبط میکرد
تقدیر اینطور واسمون رقم زد
ما سهم همدیگه نبودیم[جیمین]

YOU ARE READING
𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞
Romance﴿اَز مَـــنـ بــِـه تُــــو﴾ جیمین بعد از دریافت کارت نامزدی تهیونگ احساس پوچی میکنه. میخواد از همه چیز فاصله بگیره حتی از آدمهای اطرافش. بخاطر همین به ساختمانی جدید نقل مکان میکنه و در اونجا با همسایه ی مرموز و تتودارش اشنا میشه. *** فصل اول[کامل...