𝟸

1.6K 91 0
                                    

هنوزم احساس نیازم بهت از بین نرفته تهیونگ.

هرروز، هرشب به این فکر میکنم که
چطور تونستم بدون گرفتن تضمین قلبم تماما بهت ببخشم؟
و تو با دست های خودت بهش اسیب زدی
دردش رو احساس نمیکنم
کاش ماشین زمان ما رو به اون دوران برمیگردوند
وقتی که تصادفی بهم خوردیم و کمک کردی وسایلم از روی زمین جمع کنم
اون اتفاق نباید میوفتاد
نباید در چشمات خیره میشدم
نباید...
چقدر احمقانه بود که در سیاهی زیباش دنبال اینده می‌گشتم
اینده ای که ما رو بهم مرتبط میکرد
تقدیر اینطور واسمون رقم زد
ما سهم همدیگه نبودیم

[جیمین]

𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞Where stories live. Discover now