نمیدونم امروز چند بار اشک ریختم
دیگه چیزی از چشمام بیرون نمیزد
وسط راهرو نشسته بودم و داد میزدم
کسی نبود ارومم کنه
کسی نبود بهم بگه آروم باش جیمین
همه چیز تبدیل به خاطره شده
حتی بوسه هامون
به کدامین گناه باید اینجوری مجازات بشم تهیونگ؟
چرا هیچ معجزه ای اتفاق نمیوفته؟
مثلا سیب ممنوعه رو گاز بزنم
و وقتی چشمام باز کردم تو رو ببینم
میدونم دیوونگیه
تو الان متاهلی
فکر کردن بهت گناهه
اما من این گناه ممنوعه ی شیرین دوست دارم
حتی اگه جهنم در انتظارم باشه
بازم ازت دست نمیکشم[جیمین]

YOU ARE READING
𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞
Romance﴿اَز مَـــنـ بــِـه تُــــو﴾ جیمین بعد از دریافت کارت نامزدی تهیونگ احساس پوچی میکنه. میخواد از همه چیز فاصله بگیره حتی از آدمهای اطرافش. بخاطر همین به ساختمانی جدید نقل مکان میکنه و در اونجا با همسایه ی مرموز و تتودارش اشنا میشه. *** فصل اول[کامل...