𝟻𝟼

228 45 1
                                    

ذهنم پر از اقای تتو شده
تمام شب روهم به خاطرش نتونستم بخوابم
بارها ناخواسته برهنه تصورش کردم
با وجود تتوهای روی بازوش فوق العاده به نظر میرسید
شبیه واقعیت بود اما از نوع خیالیش
من یه منحرف نیستم
اما نتونستم خودم در حال لیسیدن سیکس پکاش تصور نکنم
چندبار لباس زیرم خیس کردم؟
نمیدونم
اخر کارم به خودارضایی کشید
هنوز نمیفهمم چرا به این اسونی به بوسیدنش رضایت دادم
اون لحظه مغزم از کار افتاده بود
گرمی لبهاش من رو بی اختیار کرد
کنترلی روی کارم نداشتم
نمیتونم دلیل دیگه ام  رو نادیده بگیرم
با اینکار میخواستم احساسات تهیونگ زیر پا له کنم
در حالیکه کنارمم نبود
فقط من بودم و اقای تتو
یه کیسر فوق‌العاده که بدن سکسی داره
اگه بخوام از قالب جیمین معصومم بیرون بیام
یکم دلم خواست جلوتر بریم
یه هندجاب از طرفش زیاد هم بد به نظر نمیرسید
خدای من
چرا هنوز دارم بهش فکر میکنم؟
ما حتی باهم رابطه ی خاصی هم نداریم
نمیدونم از فردا چطور باید در چشماش نگاه کنم
از همین الان خجالت میکشم

[جیمین]

𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ