𝟽𝟼

349 40 1
                                    

هوای خنک پاییزی نزدیکه
و این سومین ماهیه که با جونگکوک قرار میذارم
با اینکه همیشه سرش شلوغه اما سعی میکنه وقت های خالیش با من بگذرونه
اون دوست پسرم شده
کی باورش میشد یه روز اقای تتو انقدر بهم نزدیک بشه؟
اون احمق قلبم داره!
خب میدونم یکم شبیه رویاست
ولی همش چیزی بیشتر از واقعیت نیست
با اینهمه حال باید به فکر خرید یه هدیه برای تولدش باشم
تازگیا یه مغازه اکسسوری اطراف خونمون باز شده
همیشه سر راه چکش میکنم
به خصوص حلقه های کاپلی که اسم زوج داخلش حکاکی شده
هنوز نمیدونم خریدنش کار درستی باشه یا نه
اخه هنوز باهم ازدواج نکردیم
اما مطمئنم یه روزی در مهراب قسم میخوریم
اونروز جونگکوک برای همیشه مال من میشه
اوه..نباید زیاد خیالبافی کنم
اما دست خودم نیست
کی میتونه جذابیت مرد من انکار کنه؟
هیچکس!

[جیمین]

𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang