𝟹𝟼

376 48 1
                                        

لباسهای زیادی در کمدم آویزانن مثل اورکت قهوه ای رنگی که‌‌ برای قرارم با تهیونگ میپوشیدم

اون اولین و آخرین چیزی نبود که داشتم ولی یه جورایی تبدیل به سکه ی‌ شانسم شده بود
هروقت که میپوشیدمش تهیونگ مهربونتر‌ از همیشه در مقابلم ظاهر میشد
اما آخرین قرارمون بهم ثابت کرد تمام این مدت خودم با خرافات سنتی سرگرم کرده بودم
به هر حال امشب قرار نیست اتفاقی خاصی بین من و آقای تتو بیوفته پس تشریفات همیشگی رو کنار میذارم و با یه دست لباس معمولی باهاش بیرون میرم
شاید ظاهر باحال و گنگستری داشته باشه اما مطمئنم شخصیت کسل کننده ای داره، قراره کلی حوصلم سر بره، اینطور نیست پارک جیمین؟

[جیمین]

𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞Where stories live. Discover now