فکر میکردم همیشه عاشقم میمونه
اما وقتی من با دوست صمیمیش دید ترکم کرد
بدون اینکه ازم بپرسه چرا اینکارو کردم
لعنتی چرا بهم فرصت توضیح نداد؟
کافی بود یه شانس دیگه بهم بده تا همه چیز بهش بگم
کاش دوباره ببینمش و بهش بگم
قلبم فقط برای اونه که می تپه
چشمام وقتی باز میشن که اون پیشم باشه
دستهام بدون انگشتاش بی مصرف و یخ زده ان
جیمین تو همه چیز منی
حتی از خانواده ام بهم نزدیک تر بودی
تو خاطراتم نمیخونی
برگه هایی که با عشق واست نوشتم رو هیچ وقت پیدا نمیکنی
اگه یه روز سوزوندمش
به این معنی نیست که دوست ندارم یا نمیخوامت
میدونی جیمین من...
تو تنها دلیل نفس کشیدنمی
روزهایی که بدون حضورت کنارم میگذرن هیچ ارزشی ندارن
تمام تلاشم رو میکنم یه روز حتی اگه دور باشه خاطراتمون زنده کنم
خاطراتی که تهیونگ سر پا نگه میداره
و باعث میشه واسه داشتن یه زندگی خوب تمام سعیش بکنه
اما من لعنتی بدون تو چطور میتونم اینکارو بکنم؟
به خاطر کی؟[تهیونگ]
YOU ARE READING
𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞
Romance﴿اَز مَـــنـ بــِـه تُــــو﴾ جیمین بعد از دریافت کارت نامزدی تهیونگ احساس پوچی میکنه. میخواد از همه چیز فاصله بگیره حتی از آدمهای اطرافش. بخاطر همین به ساختمانی جدید نقل مکان میکنه و در اونجا با همسایه ی مرموز و تتودارش اشنا میشه. *** فصل اول[کامل...