امروز یه تماس کاری از سمت کمپانی داشتم
خانم لی سرپرست بخش ناول بود
نمیدونم چطور تونسته بود شمارم پیدا کنه
اما جزییاتش الان زیاد اهمیتی نداره
باورت میشه تهیونگ؟
فقط یه هفته بهم مهلت داد صندلی که بهم تعلق پیدا کرده رو پر کنم
وگرنه خبری از استخدام نیست
مطمئنم اگه نرم یکی دیگه رو به اسونی جایگزین میکنن
نمیتونم این شانس بزرگ از دست بدم
رسیدن به ارزوهام بستگی به این شغل داره
و تهیونگ عزیزم
به خاطر همه چیز ازت ممنونم
ممنونم که باعث شدی پیشرفت کنم
به خاطر تموم حمایت هایی که ازم کردی
با همه ی اینها این دلیل نمیشه ببخشمت
فقط یه چیز ناراحتم میکنه
با فکر کردن بهش میتونم کل روز و شب گریه کنم
وقتی از اینجا برم
دیگه نمیتونم آقای تتو رو ببینم
اقای تتو؟
بازم فراموش کردم که باید جونگکوک صداش بزنم
حتی الانم که این مینویسم با تصور لبهای خیس و داغش روی خودم خجالت میکشم
هیچوقت فکر نمیکردم بعد از تو مرد دیگه ای رو ببوسم
من... نمیدونم چه احساسی بهش دارم
ولی هرچی که هست هوس نیست
تهیونگ؟
میدونی چطور باید کسی رو که دوست داری فراموش کنی؟
مطمئنم تو تنها کسی هستی که جوابش میدونی
راستش من نمیتونم مثل تو بی سر و صدا از اینجا برم
میخوام برای اخرین بار ببینمش
بغلش کنم
بهش بگم یبار دیگه برام سوپ شغلم درست کنه
اخه سوپش طعم فوقالعاده ای داره
تنها چیزی که باید ازش مخفی نگهدارم
حسی که بهش پیدا کردم
یعنی هیچوقت این فرصت پیش نمیاد ببینمش
شاید این آخرین ملاقاتمون باشه
کاش جونگکوک هیچ احساسی بهم نداشته باشه
این بهترین راه برای ادامه دادن دوستیمونه
چون عشق همه چیز بهم میریزه[جیمین]

YOU ARE READING
𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞
Romance﴿اَز مَـــنـ بــِـه تُــــو﴾ جیمین بعد از دریافت کارت نامزدی تهیونگ احساس پوچی میکنه. میخواد از همه چیز فاصله بگیره حتی از آدمهای اطرافش. بخاطر همین به ساختمانی جدید نقل مکان میکنه و در اونجا با همسایه ی مرموز و تتودارش اشنا میشه. *** فصل اول[کامل...