از عجایب هفتگانه ی این آپارتمان همسایه های خل و چلشن!
نمیدونم کی بود
یه پسر موبلوند روی زمین نشسته بود و با صدایی که شبیه خرناس خرس بود گریه میکرد
همه ی ما در زندگی شخصیمون مشکل داریم
اما مرد این دیگه چجورشه؟
میتونی گوشه ی خونت کز کنی و هرچقدر که میلت میکشه زار بزنی
ولی چرا اسایش همسایه هات بهم میزنی؟
خب یه جورایی ازش بدم اومد
هیچ دلیلی برای اینکارم نداشتم
شایدم به خاطر ضعفش بود که همچین حسی پیدا کردم
من هم تقریبا در موقعیت های سخت زیادی قرار گرفتم
بعضی وقتا کلافه بودم
یه چیزایی رو میشکستم
داد میزدم
اما هیچوقت نتونستم گریه کنم
یعنی سخت بود
نبودش مشکلی در زندگیم ایجاد نکرد
هر دلیلی که داشت باید مخفیش میکرد
چون اطرافیانش دیگه به چشم یه ادم قوی نگاهش نمیکنن
همسایه ها؟
اونا بدترن
در چشمات زل میزنن و زمزمه میکنن
"اون احمق دیوونه شده؟"[جونگکوک]
YOU ARE READING
𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞
Romance﴿اَز مَـــنـ بــِـه تُــــو﴾ جیمین بعد از دریافت کارت نامزدی تهیونگ احساس پوچی میکنه. میخواد از همه چیز فاصله بگیره حتی از آدمهای اطرافش. بخاطر همین به ساختمانی جدید نقل مکان میکنه و در اونجا با همسایه ی مرموز و تتودارش اشنا میشه. *** فصل اول[کامل...