𝟼𝟾

263 45 4
                                        

مدت زیادی از بهم خوردن نامزدیم‌ با میهو نگذشته بود
خانوادم بارها به خاطر اینکار سرزنشم کردند
حتی پدرم تهدید کرد از ریاست کمپانی برکنارم میکنه
و همینطور از ارثی که قراره در اینده بهم برسه
اما من تصمیم خودم رو گرفته بودم
خوشحالی من در گرو داشتن قلب جیمین بود
بدون اون چطور میتونستم به زندگیم ادامه بدم؟
روزها بدون هیچ اشتیاقی سپری میشدن
من بودم و کار و تختی که هنوز بوی عطر تنش میداد
شبها به اجبار قرص خواب به خواب میرفتم
البته وقتی هودیش در بغل می‌گرفتم دیگه نیازی بهش پیدا نمیکردم
کاش جیمین میفهمید که مثل یه مجنون دیوانه دوسش دارم
قلبم هربار با شنیدن صدای گرمش شروع به تپیدن میکرد
انگار این من نبودم
تهیونگی که بقیه میشناختنش
یه ادم خشک و سرد که به ندرت لبخند میزد
چیزی خوشحال نمیکرد
حتی وقتی غذای مورد علاقه اش میدید واکنش خاصی بهش نشون نمیداد
من عوض شدم
نه به خواست خودم
شرایط همه چیز تغییر داده
حتی تویی که با دیدنم داد میزنی
با دیدن مغازه ی کنار خیابان متوقف شدم
جلوی گلفروشی که دفعه پیش ازش خرید کرده بودم
دوباره به قصد برداشتن چند شاخه گل رز تازه وارد مغازه شدم
با تردید دور خودم چرخید
در هرگلدونی چند شاخه ی یک دست دیده میشد
ارکید سفید، زنبق بنفش، لاله های وحشی
در حالیکه من فقط به یک دسته ی خاص خیره شده بودم
رزهای سرخ
و فقط چند ثانیه طول کشید چشمام ازشون بگیرم
فروشنده ازم پرسید چه گلی میخوام
باید میگفتم نمیدونم
البته که اطلاعات زیادی از اسم گلها نداشتم
"اونا..میشه بپرسم اسمشون چیه و چه معنی میدن؟"
تمام توجهم به سمت گل‌های سیاه جلب شد
"منظورتون رز سیاهه؟اگه برای معشوقه اتون میخواین گل بخرین بهتره از خریدنش منصرف بشین"
اما من نتونستم چشم ازشون بردارم
گلبرگ های مشکی رنگ به نوعی شبیه سرنوشتم بود
جیمین من
فکر نمی‌کردم گلی پیدا بشه که نشون دهنده ی جدایی باشه
من به توضیحات فروشنده با دقت گوش دادم
و در نهایت با انتخاب خودم یک شاخه رز سیاه و سرخ خریدم
دو نژادی که هیچ تناسخی باهم نداشتن
تعبیرش برای من اینطور بود
رز سیاه جدایی رو رقم میزنه
و این رز سرخ که عشق پس از جدایی رو به ارمغان میاره
تو!
پارک جیمین
همون عشقی هستی که بعد از جداشدن تازه پیداش کردم
برای من همون گلی رزی باش که سیاهی رو به سرخی بدل میکنه

[تهیونگ]

𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞Onde histórias criam vida. Descubra agora