خیلی عصبانی بودم حتی در ثانیه های آخر که در به روم باز شد
چیزی که انتظارش نداشتم اتفاق افتاد
تهیونگ تو که باورم داری هوم؟
اون احمق منو بوسید!
منظورم آقای تتوئه
فکر میکردم دیوونه شده یا سوجوی زیادی به بدن زده
ولی یه نفر اونجا بود
یه دختر که با چشمهای آبی و خیسش بهمون خیره شده بود
حدس میزدم دوست دخترش باشه
اون به هردومون فحاشی کرد و از واحد آقای تتو بیرون رفت
راستی فاک یو چه معنی میده؟
انگلیسیت بهتر از منه دیگه نه؟
نمیدونم چرا انگشت وسطش بهم نشون داد!
به هرحال مهم نیست
تنها کسی که باید به حسابش برسم روبروم ایستاده[جیمین]

ESTÁS LEYENDO
𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞
Romance﴿اَز مَـــنـ بــِـه تُــــو﴾ جیمین بعد از دریافت کارت نامزدی تهیونگ احساس پوچی میکنه. میخواد از همه چیز فاصله بگیره حتی از آدمهای اطرافش. بخاطر همین به ساختمانی جدید نقل مکان میکنه و در اونجا با همسایه ی مرموز و تتودارش اشنا میشه. *** فصل اول[کامل...