راستی لباسات هنوز بوی عطرم میدن یا دورشون انداختی؟
من هنوز دست کش های بافتت در کمدم نگهداشتم
مطمئنم تا الان هرچیزی که به من مربوط میشد رو به اتش کشیدی
اما من نتونستم از تعلقاتت دست بکشم
اونها هنوز بوی عطر تو رو میدن
فقط یه رایحه ی معمولی
به همه چیز میچسبه
هرجایی که میرم به مشامم میرسه
نمیخوام ذهنم درگیرت کنم
ولی تو رو یادم میاره
دوباره صدای شکستنم میشنوم
تو هم؟
میدونی الان چه عطری میزنم؟
عطر مرگ، افسردگی، دلواپسی
من همه ی اینها رو تجربه میکنم، تو چی؟[جیمین]

VOUS LISEZ
𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞
Roman d'amour﴿اَز مَـــنـ بــِـه تُــــو﴾ جیمین بعد از دریافت کارت نامزدی تهیونگ احساس پوچی میکنه. میخواد از همه چیز فاصله بگیره حتی از آدمهای اطرافش. بخاطر همین به ساختمانی جدید نقل مکان میکنه و در اونجا با همسایه ی مرموز و تتودارش اشنا میشه. *** فصل اول[کامل...