𝟸𝟼

347 45 2
                                    

این هفته نتونستم حتی واسه یه دقیقه هم ببینمش

جیمین برای ندیدنم بهانه تراشی می‌کنه
در حالیکه دل من پر میزنه واسه دیدن چشمهای معصومش
نمیدونم کی لباش بوسیدم
شاید برای همیشه از لذت بوسیدن پسری که با تمام وجود میپرستمش محروم بشم
قلبم می‌تونه این واقعیت تلخ قبول کنه؟ مطمئن نیستم هنوز ...
کاش زمان به عقب برمیگشت، اونوقت هیچوقت پیشنهادش قبول نمی‌کردم
راستی چی شد که به بن بست رسیدیم؟
میدونم!
مقصرش خودمم و دنبال دلیلش میگردم
خیلی مضحکه
اما اینا دلیل نمیشه نخواد به دیدنم ادامه بده
خودخواهم نه؟
بعد از گند بزرگی که به رابطمون زدم دوباره جیمین میخوام
وقتی به دستام نگاه میکنم یاد بوسه هاش میفتم
قلبم شروع به تپیدن میکنه
دلم براش تنگ میشه
برای جیمینی که میخواست تا اخر باهام باشه
الانم همین میخواد یا پشیمون شده؟
مطمئنم دیگه این رو نمیخواد
زندگیش بدون من چطوره؟
هنوزم میتونه لبخند بزنه؟
بهم فکر میکنه؟
ساعت از سه صبح گذشته و به این چیزا فکر میکنم
نمیتونم کنترلش کنم
جای جیمین بین دستام خالیه
میخوام موهاش بو بکشم و ببوسمش
اینکاری که هرشب میکنم
اما بالشت که حسی نداره!

[تهیونگ]

𝚏𝚛𝚘𝚖 𝚖𝚎 𝚝𝚘 𝚢𝚘𝚞Where stories live. Discover now