(از زبان تهیونگ)وقتی به اتاق برگشتیم جونگکوک داشت خواب هفت پادشاه رو میدید.
هوسوک سریع به سمت تختش رفت و منم وقتی دیدم هوسوکم میخاد بخوابه ترجیح دادم بیدار نمونم.
تو تختم رفتم و پتو رو روی خودم کشیدم.
با اینکه حساسیت جونگکوک رو اصلا نمیفهمم ولی قبول دارم ایندفعه تقصیر من بود باید بهش میگفتم.وونیونگ دوباره بهم پیام داده بود.
شنیده بودم وونیونگ همینجوری روی همه پسرا هی کراش میزنه و ول میکنه پس چرا ول کنه من نیست.هوسوک_پیس
با صدای آرومی جوابشو دادم
+چیه؟هوسوک_امروز از جونگکوک ناراحت شدی؟
ابروهامو بالا انداختم
+نه چرا میپرسی؟هوسوک_بخاطر استوری از دستت عصبانی شد و دلیلشم برات توضیح نداد.
+اوه بخاطر اون؟ نه حتی بهش فکرم نکرده بودم.
هوسوک_هوم..جالبه
پتوشو بالت تر کشید و یکم روی تختش تکون خورد.
هوسوک_فکر میکردم یکم گند دماغ تر از اینا باشی ولی..تو خوبیصداش رو یواش تر کرد
هوسوک_آره، تو خوبیدوست داشتم بیشتر با هوسوک صحبت کنم تا راجب جونگکوک بهم بگه.
+چرا همچین فکری دربارم میکردی؟هوسوک_ جدی به قیافت میخوره.. جدی، ساکت، مرموز، درس گوش کن.
خندیدم.
+مورد اخری شاید ولی سه تا اولی عمراهوسوک_شوخی؟
+جدی..میتونی از همکلاسی هام تو دبیرستان قبلی بپرسی.
هوسوک_باشه، باور کردم
یه دفعه جدی شد
هوسوک_میدونی چرا حونگکوک همش وقتی بهش نزدیک میشی اونجوری واکنش نشون میده؟+چرا؟
هوسوک_یه راز پیش مثلا دوست هاست فکر نکنم بتونم بگمش
+پس چرا بحثشو پیش کشیدی.
هوسوک_چون میخوام بگمش.
متعجب بهش خیره شدم.
هوسوک_اینجوری نگام نکن ساعت از دوازده که میگذره دیگه آلو تو دهنم خیس نمیخوره.به سقف خیره شد.
هوسوک_بخاطر وونیونگههوسوک_اون فکر میکنه تو جونگکوک باهمین.
بلند زدم زیر خنده بعد با یاد آوری جونگکوک که خوابیده سریع جلوی دهنم رو گرفتم.
هوسوک_راحت باش، اگه همه رو آب ببره اینو خواب میبره+آره میدونم
هوسوک_از کجا؟
+قبلا خونشون خوابیدم..حتی الارم ساعتم بیدارش نمیکنه
بعدم خندیدم.
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝙉𝙚𝙬 𝙎𝙩𝙪𝙙𝙚𝙣𝙩ⱽᵏᵒᵒᵏ
Romanceɴᴇᴡ sᴛᴜᴅᴇɴᴛ [چی میشه اگه با ورود یه دانش آموز جدید به مدرسه یه اکیپ چند ساله از هم بپاشه؟] . . . Genre:school life-romance-sports-littile fake chat-comedy-drama couple:vkook-sope-namjin