part𔘓56

143 43 23
                                    


بلاخره بعد از چند دقیقه مامان برگشت با کلی وسایل تو دستش
هوسوک سریع به پیشوازش رفت

هوسوک_ وای خانم سورا زنگ میزدی بیایم کمکت چرا تنهایی اینارو اوردی ما اینهمه نره خرس یعنی چیز پسر جوون تو خونه بودیم که

مامانم لبخند زد
سورا_واسه اوردنشون مشکلی نداشتم ممنون.

وسایل رو از دستش گرفتیم و وارد اشپزخونه شدیم.
به بقیه که ‌پشت سرم وارد اشپزخونه به اون کوچیکی شده بودن و ترافیک ایجاد کرده بودن خیره شدم.

+بچها در جریانید اینجوری نمیتونم اشپزی کنم؟

جین_راست میگه بچها برید بیرون دیگه مگه بچه دو ساله هستید دنبال جونگکوک راه افتادید اومدید داخل؟

بعدم با دستش به خروجی اشپزخونه اشارره کرد
+ممنون جین ولی فکر کنم خودتم باید بری بیرون

جین_من میخواستم بمونم که کمکت کنم

+ببخشید جین هیونگ که اینو میگم ولی دفعه اخری که میخواستی کمکم کنی همه چیز نابود شد.

حق به جانب ایستاد
جین_ منظورت چیه من کی خرابکاری کردم من سن بابای تورو دارم(داره گوه میخوره) خجالت بکش بچه

+اشاره مستقیم نمیکنم روز تولد تهیونگ

جین_اونکه چیز بود..اتفاقی بود وگرنه من اصن دستپختم عالیه
نمیدونم اون لحظه چجوری بهش خیره شده بودم که خودش پشیمون شد و گفت

جین_ خیلی خوب بابا باشه میرم..فقط زود درستش کن من گشنمه

دستم رو محکم زدم رو چشم
+چشم ارباب رو تخم چشمم العان سرعت خودمو بخاطر این فرمانتون رو ۲x تنظیم میکنم.

بعد از این حرفم غرغر کنان از اشپزخونه بیرون رفت.
راستش یکم دپ بود..دلم میخواست به تهیونگ زنگ بزنم اما العان باید درگیر پخت و پز میشدم البته حتی اگه وقتشم داشتم..خجالت میکشیدم.

نمیدونم چرا..برخلاف بقیه من هنوز نمیدونم رابطه من و تهیونگ العان دقیقا چیه؟ ما بهم اعتراف کردیم و بعد اون رفت..ایا الان من دوست پسر منه؟ یا یه کسیه که قرار بود باشه؟ یا حالا باید همه چیزو فراموش کنیم و دوست باشیم یا تو رابطه ایم اگه اره اصن این دیگه چجور رابطه ایه؟

نفس عمیقی کشیدم تا از فکر بیرون بیام و درگیر غذا پختن بشم.
ممکنه توی امریکا عاشق یه پسر یا دختر خوشگل امریکایی بشه؟ به هرحال اونکه قرار نیست چهار سال منو ببینه..

تازه میگن از دل برود هر انکه از دیده برفت حتما زود فراموشم میکنه شاید همین العانم کرده باشه چون بهم زنگ نزده..
تازههه من اونقدرام دلبر و ترگل ورگل نیستم که یه نفر بخاد بخاطرم چهار سال صبر کنه نهایتا تهش یه پسر گنده خرزورم..حتی پسرای گی هم نهایتا عاشق پسرای کیوت و نحیف میشن دیگه چه برسه به تهیونگ که قبلا دوست دخترم داشته..

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: a day ago ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝙉𝙚𝙬 𝙎𝙩𝙪𝙙𝙚𝙣𝙩ⱽᵏᵒᵒᵏWhere stories live. Discover now