part𔘓51

627 97 35
                                    


چشمام دیگه از این درشت تر نمیشد. دهانم باز مونده بود و ضایع ترین قیافه ممکن رو به خودم گرفته بودم.
هیچ صدایی از هیچکس در نمیومد و همه به اندازه من سوپرایز شده بودن.

بلاخره هوسوک زودتر از همه از شک خارج شد و سکوت رو شکست

هوسوک_سل..سلام تهیونگ

هوسوک_چه عجیب اینجا چیکار میکنی؟؟

دیگه ضایع تر از این نمیشد کاش همون سکوت بینمون باقی میموند
هوسوک_ ما داشتیم چیز میکردیم..یع..یعنی ما داشتیم تا جونگکوک حرف میزدیم اومده بودیم جونگکوک ببینیم و..

با ضربه ای که یونگی به پاش زد ساکت شد
تهیونگ_ عام... اره دارم میبینم.

سمت من که هنور داشتم مثل عقب مونده ها بهش نگاه میکردم برگشت و مثلا با حالت شوخی گفت
_ واقعا دلخور شدم به همه گفتی بیان جز من؟؟ خیلی پسر بدی شدیا

حداقل فهمیدم که چیزی از حرفامون نفهمیده
بلاخره خودمو جمع و جور کردم

+ چیزه... من دعوت نکردم خودشون اتفاقی اومدن اگه میخواستم دعوت کنم به تو هم میگفتم

همیشه بهترین کار اینه که توپ بندازی تو زمین بقیه
این بار تهیونگ با چشمانی دلخور به بقیه زل زد.

از موقعیت سو استفاده کردم و سریع به سمت اشپزخونه فرار کردم.
یواشکی بهشون خیره شدم. انگار همشون از شک در اومده بودن و در کمال ارامش داشتن با همدیگه صحبت میکردن.

باید برم. خیلی مسخره میشه اگه اینجوری فرار کنم.
یواش یواش دوباره وارد سالن اصلی شدم.

+ببخشید...سراشپز باهام کار داشت.

جنی به صندلی کنار تهونگ اشاره کرد
جنی_ فعلا که کاری نداری بیا بشین

عنتر مطمعنم از عمد این صندلیو خالی کرده خوبه گفتم نمیخوام هیچ حرکتی بزنید.

با اخم و تخم فراوون کنار تهیونگ نشستم.

داشتن با خنده و شوخی باهم حرف میزدن. یونگی هم یکم اخم روی صورتش بود که میدونم بخاطر جریان بکهیون..حتما بعدا یه جا گیرم میندازه تا براش توضیح بدم.

خدایا امروز چه روز بدیه...
صدای اروم تهیونگ رو کنار گوشم شنیدم.

تهیونگ_ اگه خیلی از حضورم راضی نیستید بگید تا تشریفمو ببرم اقا

یکم عقب پریدم و بهش خیره شدم.
خودم کم بدبختی دارم اینم بهش برخورده که همه اومده بودن جز اون..

+ نه این چه حرفیه میزنی

تهیونگ_ این قیافه اخمو برای چیه؟؟

+یکم خستم امروز رستوران یکم شلوغ بود.

چه گوه خوریا امروز سگم تو رستوران پر نمیزد.
تو چشماش جمله خر خودتی موج میزد ولی به هر دلیلی که من نمیدونم دیگه بهم گیر نداد.

𝙉𝙚𝙬 𝙎𝙩𝙪𝙙𝙚𝙣𝙩ⱽᵏᵒᵒᵏDonde viven las historias. Descúbrelo ahora