بعد از رفتن جین همیمجوری به جای خالی ماشینش خیره شدم.
منظورش چیه؟ یعنی فهمیده؟به خودم اومدم و دهان از تعجب باز موندم رو بستم.
فکر کنم همه فهمیدن بجز تهیونگ. خداراشکر همینقدر که تهیونگ نفهمه کافیه بقیه مهم نیستن.با همین فکر خیال خودم رو راحت کردم و وارد خونه شدم.
بعد از در اوردن لباس هام مستقیم رفتم داخل تخت و چشمام رو بستم تا بتونم تمام سوتی های امروزم رو تجزیه و تحلیل کنم.دیر یا زود با این رفتارای تابلوم همه میفهمن.
بهتر به بقیه حداقل قبل از اینکه خودشون بفهمن خبر بدم.با دستای لرزون گوشیمو برداشتم.
لعنتی خیلی سخته چجوری بگم...تو مخفی نگهداشتن رازم کاملا شکست خوردم و حتی خودمم نمیفهمم چجوری..نمیدونم..من واقعا اونقدرا هم ضایع نیستم اصلا نمیدونم جین چطوری میدونهیه گروه جدا بدون حضور تهیونگ تشکیل دادم. و چندبار ممبر هارو چک کردم تا یک وقت اشتباهی تهیونگ رو اد نکرده باشم.
چند لحظه به پیام هام خیره شدم
خدا نصفم کنه این چکاری بود کردممم..جوگیر شدم.
همش تقصیر جین اگه امشب اینو نمیگفت اینقدر ناامید و جوگیر نمیشدمیه لحظه صبر کن شاید چون ازش راجب اشناییش با نامجون سوال پرسیدم پیش خودش فکر کرده از یه نفری خوشم میاد و نمیتونم بهش بگم...شاید اصلا نمیدونه از تهیونگ خوشم میاد فقط میفهمه از یه نفر خوشم میاد...
با دستم محمم زدم توی سر خودم.. یه بار... دو بار...
خنگ خنگ خنگ باید بیشتر فکر میکردیبه صفحه گوشی خیره شدم.. خیلی دیر شده همه انلاین شدن و جنی داره یه چیزی تایپ میکنهه
وای چیکار کنم.از استرس دستام داشت میلرزید و نمیتونستم بشینم بلند شدم و شروع کردم توی اتاق راه رفتن..
چیکار کنم چیکار کنم.دیگه داشتم عرق میکردم.. تنها کاری که به ذهنم رسید رو انجام دادم از گروه لفت دادم و گوشی رو به کناری پرتاب کردم.
چند دقیقه گذشت ولی گوشیم زنگ نخورد مطمعن بودم سریع بهم زنگ میزنن تا بفهمن چخبره ولی اینجوری نشدباز جای شکرش باقیه.
از استرس سکسکه گرفته بودم گوشی بیچارمو از روی زمین برداشتم و گذاشتم روی میز و خودمم لامپ رو خاموش کردم و روی تخت خوابیدم
YOU ARE READING
𝙉𝙚𝙬 𝙎𝙩𝙪𝙙𝙚𝙣𝙩ⱽᵏᵒᵒᵏ
Romanceɴᴇᴡ sᴛᴜᴅᴇɴᴛ [چی میشه اگه با ورود یه دانش آموز جدید به مدرسه یه اکیپ چند ساله از هم بپاشه؟] . . . Genre:school life-romance-sports-littile fake chat-comedy-drama couple:vkook-sope-namjin