part𔘓21

1K 134 2
                                    

با احساس اینکه دیگه داره خیلی فشار بهم وارد میشه پلک های بهم چسبیدمو به زور باز کردم.

دلپیچه نداشتم ولی هنوز دلدردم همراهم بود و این تنگی جا و این فشاری که داشت بهم وارد میشد واقعا داشت اذیتم میکرد
سرم و چرخوندم و به پشتم خیره شدم.

لعنتی از یه طرف داشتم بین دیوار و تهیونگ پرس میشدم و از طرف دیگه هم تهیونگ سفت کمرم رو گرفته بود و داشت از وسط به دو نیمه مساوی تقسیمم میکرد. کصکش انگار زیدشم

به زور توی جام نیم خیز شدم و با عصبانیت با دستم شونه های تهیونگ و به عقب هل دادم و یکم که ازاد شدم از پام کمک گرفتم و با ضرب از تخت پرتش کردم پایین.

اخ بلندی گفت و بلند شد و بعد مثل فلج مغزی ها به اطرافش خیره شد.
تهیونگ_چیه چیشده؟

اخی دلم واسش سوخت یکم تند رفتم.
از تخت پایین اومدم و دستش رو گرفتم
+هیچی بیا بالا

دستش رو بیشتر کشیدم
+بیا بالا دیگه بگیر بخواب

به زور بلندش کردم و پرتش کردم روی تخت دوباره.
هوسوک داشت مثل خرس خرناس میکشید.

احساس حالت تهوع میکردم
بعد از دستشویی و شستن صورتم یواش از خوابگاه بیرون اومدم تا توی هوای بیرون یکم باد به صورتم بخوره و حالم بهتر بشه.

کل خوابگاه خواب بود. لعنتی مگه ساعت چند به ساعت راهرو نگاه کردم.

شت ساعت ۵ صبح!! همون بهتر برگردم و دوباره بخوابم.
ولی مگه حالت تهوع و دلدرد میذاره؟ تازه گرسنمم بود از بعد اون ناهار نفرین شده دیگه هیچی نخورده بودم.

یکم سردرگم به اطرافم نگاه کردم و بعد بیخیال بیزون رفتن شدم و به اتاق برگشتم‌‌.

تهیونگ پهن شده بود رو تخت و مثل ستاره دریایی دست و پاشو درار کرده بود . هیچ جایی برای من نبود
کنار هوسوکم که عمرا بشه خوابید
حالا چه غلطی بکنم؟

یواش سمت تخت تهیونگ رفتم و تکونش دادم و با صدای آرومی شروع یه صدا ردنش کردم
+تهیونگ

+تهیونگ

هوم یواشی گفت

+میگم میشه یکم جمع تر بخوابی؟

هیچ جوابی نداد
حرصی سیلی محکمی بهش زدم که دوباره تو خواب پرید.

اخی دوباره دلم واسش سوخت ولی تقصیر خودشه به من چه خواست همون اول بیدار بشه

تهیونگ_چیه

+بابا منم میخوام بخوام میشه یکم بری اونطرف؟

تهیونگ_خیلی خوب

خودش رو به سمت دیوار کنار کشید
تهیونگ_بفرما شازده

روی تخت خوابیدم و یکم پاهامو مثل جنین توی شکمم جمع کردم تا از دلدردم کم کنه و بتونم بخوابم.
چشمام داشت کم کم گرم میشد

𝙉𝙚𝙬 𝙎𝙩𝙪𝙙𝙚𝙣𝙩ⱽᵏᵒᵒᵏTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang