-قربان؟
با شنیدن این صدا سرش چرخید و دستهاش با احتیاط دستگیرههای هالتر رو رها کردن.
-بله؟
جونگین با قدمهای آروم اومد سمتش و باکس چوبیای که بین دستهاش بود رو جلو آورد.
-نمونهها...
آلفای شکارچی از جا بلند شد و حولهاش رو دور گردنش انداخت و رفت سمت میز کوچیک نزدیک بهشون.
-بذارشون اینجا.
جونگین باکس رو با احتیاط روی میز گذاشت و عقب کشید. بهمحض قرارگرفتن باکس روی میز فنتوم که روی یکی از دستگاهها نشسته بود پرید و روی میز فرود اومد.
-جرأت نکن.
چانیول با جدیت به کلاغ تخسش گفت و بعد به سمت دستیارش چرخید.
-میتونی بری.
-بله قربان.
با رفتن جونگین پشت میز نشست و باکس رو باز کرد. باکسی که به سه بخش تقسیم شده بود و توی هر بخش شیشههای کوچیک دربسته جا گرفته بود. فقط یکی از بخشها بود که صرفا یه شیشه داخلش بود و اونم جلوش اسم بیون بکهیون حک شده بود. چانیول چند لحظه به شیشه خیره موند و بعد بدون کنترل برش داشت و بعد یه مکث طولانی بازش کرد. این عطرها تو ناخالصترین حالت خودشون بودن و مسلما باید کلی روشون کار میشد و چانیول همیشه از عطر سوپریمها تو این حالت متنفر بود ولی بدون خودداری شیشهی کوچیک رو به بینیش نزدیک کرد و با پخششدن بوی فرومونهای هیت اون امگا زیر بینیش تقریبا لرز رفتن بدنش رو حس کرد. یه داغی عجیب داشت تو کل بدنش پخش میشد و تنها کاری که ازش براومد پایینآوردن شیشه و بستن درش بود. چند لحظه به جعبه خیره موند. محال بود بخواد بقیه رو تست کنه. باید باز هم این وظیفه رو به جونگین پاس میداد. ولی بعد از یه مکث طولانی شیشه عطری که اسم بیون بکهیون روش حک شده بود رو سر داد توی جیب شلوارش و بعد خیلی رندوم یکی از شیشهها رو برداشت و انداخت روی زمین. شیشه خرد شد و فنتوم یه جیغ کوچیک با صداش کشید. چانیول نیشخندی زد و به پرندهی سیاهش نگاه کرد.
-پرندهی بد. شیطونی کردی و چندتاشون رو شکوندی نه؟
کلاغ روی میز فقط بهش خیره موند و چانیول به خنده افتاد.
-حیف که نمیتونی بهش بگی کار من بوده.
با پوزخند گفت و بعد گوشیش رو برداشت و شمارهی جونگین رو گرفت. با بوق اول تماس قبول شد.
-هی بیا نمونهها رو ببر. بهم سردرد دادن و فنتوم دوتاشون رو شکست. مال بیون و اون یکی فکر کنم فرومون شادی دختره بود.
-دارم میام قربان.
-قفس فنتوم رو هم بیار. باید برگرده اتاقم. وقت خوابشه.
![](https://img.wattpad.com/cover/318126456-288-k796910.jpg)
YOU ARE READING
•• Supreme ••
Fanfictionآلفاها همیشه نژاد برتر بودن. این یه اصل بود. همه این رو میدونستن. اما اگه این جایگاه همیشگی توسط یه نژاد دیگه تکون بخوره دنیا چه شکلی میشه؟ ♟ • فیکشن : #Supreme ♟ • کاپلها : چانبک.ویکوک.کایسو ♟ • ژانر: امگاورس. درام. رمنس ♟ • محدودیت سنی : 🔞...