چیزهای زیادی وجود داشتن که آلفای شکارچی توشون تجربهی زیادی داشت. در واقع میشد گفت اون خیلی بیشتر از سنی که داشت تجربه جمع کرده بود و معمولا از پس هر شرایطی برمیومد. ولی ظاهرا هندلکردن یه امگای مست و گیج یکی از اون موارد نبود. فقط یه نگاه به بکهیون کافی بود تا متوجه بشه چقدر به اون پسر فشار آورده ولی با بدجنسی تمام باید به خودش اقرار میکرد که اصلا از این مسئله پشیمون نیست. در واقع اینکه بکهیون اینطوری از خود بیخود شده بود خوشحالش هم میکرد چون مطمئن بود اگه اون سوپریم لجباز الان تو حالت عادی بود داشتن دعوا میکردن یا اون پسر داشت خودش رو به خاک و خون میکشید که ازش فاصله بگیره. ولی امگای کنارش ظاهرا هر قصدی داشت جز فاصله گرفتن ازش. بیرونکشیدن اون بچهی مست از مهمونی اصلا براش سخت جلو نرفته بود. همه متوجه شده بودن سوپریم تازهوارد واقعا مسته و احتمالا به اینکه جناب شهردار چقدر وظیفهشناسه که جای لذتبردن از وقت آزادش داره به یکی از شهروندهاش رسیدگی میکنه هم فکر کرده بودن. و حالا بکهیون عین یه جوجه اردکی که یه چی تو سرش خورده و هیچی از اطرافش نمیفهمه کنارش جلوی در عمارت ایستاده بود و چند لحظه یه بار به یه سمت کج میشد یا تلو میخورد و چانیول با صبوری دوباره صافش میکرد و نگهش میداشت. البته که وضعیت بانمک بکهیون باعث نشده بود از اینکه دستیارش چقدر دیر کرده غافل بشه و حالا تا حدی اعصابش به هم ریخته بود چون ترجیح میداد هر چه زودتر امگای کنارش رو برسونه خونه و از این محیط کوفتی دورش کنه.
تلوی بعدیای که بکهیون خیلی ناگهانی خورد اونقدر شدید بود که شهردار جوون تصمیم گرفت بیخیال وجههی کوفتیش بشه و خم شد و با بردن دستهاش زیر زانوهای سوپریم مست از روی زمین بلندش کرد و واقعا از خوششانسی جونگین بود که همون لحظه پیداش شد چون چانیول مطمئن بود اگه پنج دقیقه دیگه به این حالت اینجا بایسته و چند نفر ببیننش انقدر کفری میشه که ممکنه دستیارش رو تو دریاچهی وسط جزیره خفه کنه.
-قربان!
جونگین بهمحض نگهداشتن ماشین ازش پایین پرید و با دیدنش شوکه تقریبا داد زد و چانیول همینطور که داشت به اون آلفای سربههوا چشمغره میرفت با چند قدم بلند خودش رو به ماشین رسوند.
-در کوفتی رو برام باز کن!
رسما سر جونگینی که خشکش زده بود داد زد و باعث شد آلفای برنزه از جا بپره و بدوه سمتش.
-بکهیونه؟
-نه یه بدل از بکهیونه که امشب تو مهمونی پیدا کردم!
با تمسخر واضحی به جونگین توپید و دستیارش با خجالت لبش رو گزید و سریع در ماشین رو باز کرد. شهردار قدبلند خم شد و با احتیاط بدن شلشدهی امگا رو روی صندلیهای عقب قرار داد و بعد از اینکه یهکم سر بکهیون رو بلند کرد خودش هم سوار ماشین شد و اجازه داد سر سوپریم بیهوششده روی پای خودش قرار بگیره.
YOU ARE READING
•• Supreme ••
Fanfictionآلفاها همیشه نژاد برتر بودن. این یه اصل بود. همه این رو میدونستن. اما اگه این جایگاه همیشگی توسط یه نژاد دیگه تکون بخوره دنیا چه شکلی میشه؟ ♟ • فیکشن : #Supreme ♟ • کاپلها : چانبک.ویکوک.کایسو ♟ • ژانر: امگاورس. درام. رمنس ♟ • محدودیت سنی : 🔞...
