-میخوای همینطوری بام قهر بمونی؟
قدمهاش متوقف شدن و نگاهش با تعجب به عقب برگشت و روی صورت کازوها که با لبهای ورچیده از پشت سر بهش خیره شده بود نشست.
-کی گفته باهات قهرم؟
با گیجی سوال کرد و کازوها چند قدم فاصله بینشون رو سریع برداشت و کنارش ایستاد.
-خودم فهمیدم. از اون شب که نیومدم خونه باهام یه طوری شدی.
این واقعیت بود که بکهیون از بیاحتیاطی احمقانهی دوستش تا حد زیادی کلافه بود. ولی قهری این وسط وجود نداشت. حتی علت عوضشدن رفتاری که کازوها حس کرده بود هم خود اون دختر نبود. بکهیون نتونسته بود به دوستش راجعبه اتفاقات اون شب و صبح روز بعدش چیزی بگه چون دلش نمیخواست دربارهی اونها رسما با هیچکس حرف بزنه. ولی ظاهرا تو زمینهی قایمکردن افکار و احساساتش افتضاح عمل کرده بود چون بههرحال کازوها متوجه شده بود مثل همیشه نیست.
-نمیتونم تظاهر کنم بهنظرم کارت عاقلانه بوده. ولی باهات قهر هم نیستم.
با صداقت همینطور که دوباره راه افتاده بود و دوستش کنارش قدم برمیداشت زیر لب گفت.
-متاسفم نگرانت کردم بکهیون... خودم هم نمیدونم چی شد که وضعیت اونطوری شد.
سوپریم مذکر سرش رو به نشونهی فهمیدن بالا و پایین کرد.
-فقط میخواستی طرف رو تحتتاثیر قرار بدی و درک میکنم.
بیحواس جواب داد و بعد متوجه شد کازوها دوباره متوقف شده.
-کی گفته برای تحتتاثیرقراردادن مینگیو رفتم اون مهمونی؟
بکهیون با چشمهای درشتشده چندبار پلک زد. چانیول اون شب همچین حرفی رو زده بود و اون هم عین یه احمق باورش کرده بود.
-هیچکس... فقط حدسی بود که زدم.
با شرمندگی واضحی گفت و دختر روبهروش با اینکه یه اخم کوچیک کرده بود باز هم راه افتاد.
-فقط برای خودم انجامش دادم.
کازوها زیر لب گفت و نگاه بکهیون روی نیمرخ دوستش چرخید.
-دلم میخواست بدونم بیخیال از دنیا پارتیرفتن و رقصیدن چطوریه. من هیچوقت قبلا فرصت این بیخیالیا رو نداشتم. فقط کنجکاو بودم. دلم میخواست تجربهاش کنم.
بکهیون بهشخصه هیچجوره علاقهای به کسب همچین تجربیاتی نداشت. مطمئن بود یه پارتی شلوغ بهش در حد مرگ استرس میده ولی میتونست درک کنه یکی دیگه همچین چیزی رو بخواد.
-خب... حالا که تجربهاش کردی چطور بود؟ دوستش داشتی؟
با کنجکاوی پرسید و کازوها با ناامیدی پوفی کرد.

BẠN ĐANG ĐỌC
•• Supreme ••
Fanfictionآلفاها همیشه نژاد برتر بودن. این یه اصل بود. همه این رو میدونستن. اما اگه این جایگاه همیشگی توسط یه نژاد دیگه تکون بخوره دنیا چه شکلی میشه؟ ♟ • فیکشن : #Supreme ♟ • کاپلها : چانبک.ویکوک.کایسو ♟ • ژانر: امگاورس. درام. رمنس ♟ • محدودیت سنی : 🔞...