ساعت پنج و نیم صبح- عمارت استایلز
ـــــــــــــــــــــــــــــــــدزموند کت سیاهشو از کمدش برداشت و بعد از اینکه پوشیدش، ساعت نقره ایش و دور مچش انداخت و جلوی اینه وایساد.
در اتاقش باز شد، برگشت و لئو بود.
"صبح به خیر"
دزموند لبخند پرمعنی ای زد و به خودش تو آینه نگاه کرد.
-صبح به خیر لئو. همه چی آمادست؟
لئو به آیپد توی دست هاش نگاهی انداخت، البته نیازی نبود. امروز و هزاران بار برنامه ریزی و چک کرده بودن.
"همه چیز به بهترین وجه ممکن آمادست. "
دزموند که از کوتاه جواب دادن لئو خوشش نیومده بود برگشت و نگاهی بهش انداخت که باعث شد حرفشو ادامه بده.
"همه چیز و با دستیار لویی هماهنگ کردم. سر زمین خودمون قرار گذاشتیم. سند زمین در ازای هری. هری و پس میگیریم و لویی و میبریم سر زمین. اتاق هری اماده شده و جما..تا یه ساعت دیگه میرسه."
دزموند یقه ی کتش و صاف کرد و دکمه های پایینشو باز گذاشت و دوباره به چشم های خودش تو آینه نگاه کرد.
-امروز روز مهمیه..نمیخوام چیزی خراب بشه.
"چیزی خراب نمیشه استایلز..تا چند ساعت دیگه هری توی اتاقش خوابه"
دزموند برگشت سمت لئو و بهش نگاه کرد.
-برای تاملینسون دعا کن. دعا کن یه تار مو از موهای هری کم نشده باشه.
از جلوی اینه رفت کنار و از اتاق خارج شد و این اولین باری بود که لئو واقعا به سالم بودن لویی تاملینسون فکر کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ساعت یه ربع به شش- عمارت تاملینسون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلویی با پیرهن چروک شده و موهای به هم ریخته به سمت اتاق موردعلاقش رفت. همه به جز محافظا و نایل و لویی خواب بودن. همه و البته هری.
هری که لویی تا چند لحظه دیگه قرار بود بیدارش کنه.
باید هری و آماده میکرد.
آمادش میکرد که پسش بده و برش گردونه خونه ی خودش.
و این حقیقتا یکی از سخت ترین کار هایی بود که لویی تو تمام زندگیش باید انجام میداد.مثل اولین قتلش..
اولین ادمی که باید میکشت.جلوی در وایساد و خودش و اماده کرد. در و باز کرد و هری با صدای باز شدن در از خواب پرید و مثل یه گربه ی گم شده به لویی نگاه کرد.
لویی کنار تخت ایستاد و شروع کرد دست های هری و باز کردن. هری بعد از باز شدن دست هاش، به آرومی از درد ناله کرد.
YOU ARE READING
You can be the Boss daddy
Fanfictionمن بیهوشت کردم از نزدیک ترین آدم های زندگیت جدات کردم با چاقو روی بدنت نقاشی کردم و تو انقدر شکسته بودی که به هر حال عاشقم شی باید فکرش و میکردی که من از چیزی که به نظر میام خطرناک ترم... #1 Gangster #2 Louis Tomlinson #2 Stylinson #3 Larry #3 Larr...