"کلمات چیشدن بیبی بوی؟"
هری فقط خندید و چشماش برق زدن,
لویی به هری نزدیک شد و بدناشون و بهم هم متصل کرد."یکی فکر میکنه من شوخی میکنم؟" لباش و روی گوش هری گذاشت و بوسیدش.
"نه"
"بهم بگو پس.." دستش و روی شلوار هری گذاشت و گردنش و بوسید.
"یادم رفت ازشون استفاده کنم"
"آها.."
عقب اومد و صورت هری و بین دستاش نگه داشت.
"رو میز خم شو"
هری آروم چرخید و روی میزی که بود خم شد و دست هاش و جلوش گذاشت.
صدای نیشخند و بیرون رفت لویی رو شنید.و چند لحظه بعد صدای برگشتنش و.
"فکر میکنم بهتره تکلیفمونو باهم مشخص کنیم هزا..اگه قراره اینجا باشی. پس..بعد هر کار غلطی چی میاد؟"
"یه کار غلط دیگه؟"
لویی دستش و لبه ی شلوار هری گذاشت و تا رون هاش پایین کشیدش.
هری خندید..
"فکر نمیکردم بتونی انقد جواب پس بدی..ولی.." دستش و لبه ی باکسر هری گذاشت و هری چشم هاش و بست. " من و. تست. نکن" زمزمه کرد و باکسر هری و پایین آورد.
"فکر میکنی چند تا لازمه؟"
"چی..؟"
لویی به هری نزدیک تر شد، هری گرمای بدنش و حس میکرد و با ضربه ای که پشتش حس کرد از جاش پرید و تقریبا بلند شد..
"شش" لویی دستش و روی کمر هری گذاشت و پایین هلش داد.
هری همین الانشم نمیتونست داغی سرش و تحمل کنه..
"انقد آروم نباش..لطفا"ضربه ی دوم باعث شد پاهاش بلرزن و به میزبخورن.
لویی دستش و بالاتر از دفعه های قبل آورد و انگشت هاش بلندش محکم به پوست هری خوردن و به راحتی قرمزش کردن.
"چرا داری تنبیه میشی؟"
"چون جوابت و ندادم..."
لویی دستش و توی موهای هری برد و به اندازه ای کشیدشون که هری سرش و بالا بیاره.
ВЫ ЧИТАЕТЕ
You can be the Boss daddy
Фанфикمن بیهوشت کردم از نزدیک ترین آدم های زندگیت جدات کردم با چاقو روی بدنت نقاشی کردم و تو انقدر شکسته بودی که به هر حال عاشقم شی باید فکرش و میکردی که من از چیزی که به نظر میام خطرناک ترم... #1 Gangster #2 Louis Tomlinson #2 Stylinson #3 Larry #3 Larr...