Part 2

1.4K 182 171
                                    

من آمده ام های وای..
این مدت که وقت دارم سعی میکنم تگری بنویسم که بعد که سرم شلوغ شد بدون پارت نمونین :")
آقا
کامنتا رو بترکونین چون همون قرار قبلی هست، پارتا با کامنت میان🖤
لتس گو

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شماره رو باز کرد.
"مخاطب ناشناس"

شاید باید میترسید، ولی تمام چیزی که از ذهنش گذشت این بود که کی این هدیه رو براش گذاشته بود. کیا آدرس این خونه ی لویی و داشتن؟

نایل، دزموند، لویی، راننده های لویی، احتمالا لیام و...جما.
میتونست کار جما باشه؟ اون چند روز بود که به لندن برگشته بود و هنوز وقت نکرده بود بیاد هری و ببینه و این کارش هم احتمالا از شوخی هایی بود که خواهر بزرگا با برادر کوچیکشون میکنن.

"جما تو که میدونستی یه سگ داشتم خوشحال تر میشدم :)"
نوشت و گوشیش و توی جیبش گذاشت.

"خب، از اونجایی که این کنفرانس یه کنفرانس برای همه ی لول ها هست، یه جور بحث آزاد قراره داشته باشیم و موضوعی که من برای این کنفرانس انتخاب کردم." پاورپوینتی و روی تخته ی بزرگ کلاس انداخت.

سادیسم و روابط سمی
روی صفحه ی اول پاورپوینت نوشته بود.

"اول دوست دارم ببینم کسی راجبش نظری داره؟"

دختری دستش و بلند کرد و با اشاره ی دست ریکاردو بلند شد.
"خب، با اینکه سادیسم و روابط سمی دو معقوله ی جدا هستن، میتونن با هم همراه باشن. روابط سمی شامل روابطی میشن که یکی از افراد رابطه یا هر دو، همدیگه یا خودشون و فیزیکی یا روحی آزار بدن و درواقع برای زندگی همدیگه مضر باشن."

ر: "درسته .سادیسم به معنای آزار دادن و خشونت داشتن نسبت به بقیه ی آدم هاست. این خشونت میتونه جسمی باشه، جنسی یا احساسی. توی بعضی از موارد فرد توی رابطه به عنوان فرد کنترل گر شناخته میشه و این یعنی ممکنه سعی کنن با استفاده از خشونت فرد دیگه رو کنترل کنن."

صفحه ی بعد پاورپوینت و باز کرد.
" و البته در بیشتر ارتباطات سمی این خشونت با یه حرکت بزرگ مثل زدن طرف شروع نمیشه. برعکس، با عشق و علاقه و احترام شروع میشه. اولین علامت های کنترل چیزیه مثل گفتن این جمله ها"

You can be the Boss daddy Where stories live. Discover now