"هری..؟"-هری
باردوت بی حس لیوان چایی نصفه رو برداشت و تکیه داد."نمیفهمم.." خم شد جلو و آتیش آبی توی چشم هاش که به سمت باردوت زبونه میکشیدن و نتونست کنترل کنه..و نایل این و میدونست..درواقع از وقتی اومده بودن این اتاق، پشت در وایساده بود و از جایی که لویی نبینه، زیر نظرش داشت.
نه، اون نمیدونست باردوت قصد داشته هری لعنتی و بخره! ولی میدونست اون چه شخصیت جنجالی ای داره و شنیده بود که با وجود شهرت خوبش توی بیزینس، آدم استیبلی نیست و این قرار ممکنه به هر جایی ختم بشه.
نفس عمیقی کشید و منتظر شد که با هر حرکت ناگهانی از لویی بپره تو و جلوشو از کندن سر اون مرد بگیره!
ولی نایل نمیدونست. همونجوری که اون مراقب لویی بود کسی از پشت مراقب خودش بود...
هری زود برگشته بود و با شنیدن اسمش چند قدم عقب تر از نایل وایساده بود..
واقعا تحقیر آمیز بود نه؟ اینکه هروقت میرسی خونه دوست پسرت با یه غریبه راجبت حرف بزنه جوری که انگار استقلال شخصیتی نداری...
با وجود نگاه مستقیم نایل و هری روی لویی، لویی حرکتی نمیکرد.
ثابت نشسته بود و با آرامش به باردوت نگاه میکرد که از نوشیدنی توی دستش میخوره. بلند شد و نایل یه قدم جلوتر رفت.لویی به سمت پنجره رفت و آستین هاش و بالا زد و سیگاری از روی میزش برداشت و بین لب هاش گذاشتش، در کمال آرامش.
"من...یه آدم فروش به نظر میام؟" پشتش و به باردوت کرد و به میزش، رو به پنجره تکیه داد و به بیرون نگاه کرد.
-نه.
نایل چشم هاش و چرخون و زیر لب گفت: فاک باردوت این و برای خودت سخت تر نکن.
-البته که من همچین جسارتی به شما نمیکنم تاملینسون...
"اصلا چرا؟" لویی به باردوت نزدیک شد و لبخند زد.
-دلایل شخصی.
و بعد لویی اون حرکت ناگهانی که نایل منتظرش بود و زد. دست هاش و دو طرف سر باردوت روی مبل گذاشت و تا جایی که خیلی نزدیک نبود روش خم شد.
"و چی باعث شده بتونی فکر کنی میتونی برای خریدن خانواده ی من دلیل شخصی داشته باشی؟"
باردوت خندید و به لویی نزدیک تر شد.
-بهت نمیاد انقد احساساتی باشی...این فقط یه معاملس. چیزی بیشتر از پول بهت میدم که هری و..
YOU ARE READING
You can be the Boss daddy
Fanfictionمن بیهوشت کردم از نزدیک ترین آدم های زندگیت جدات کردم با چاقو روی بدنت نقاشی کردم و تو انقدر شکسته بودی که به هر حال عاشقم شی باید فکرش و میکردی که من از چیزی که به نظر میام خطرناک ترم... #1 Gangster #2 Louis Tomlinson #2 Stylinson #3 Larry #3 Larr...