Lilium

2. Gardening

صبح از خواب بیدار شدم. پدرومادرم و هیدن سر کار بودن، مدلین هم کالج. سه شنبه ها رو به خاطر همین خلوتی دوست دارم. چون دانشگاه ندارم و تنها موقعیه که میتونم با خودم خلوت کنم...

ساعت نه صبح بود که بعد از خوردن صبحونه به حیاط رفتم. حیاط بخش مورد علاقه من از این خونست؛ البته قطعا بعد از تخت خواب عزیزم. حیاط رو دوست دارم چون گل هام اونجان. متاسفانه کسی تو این خانواده به غیر از من و بابام حتی به گل ها نگاه هم نمیکنه...

آبپاش سبز رنگمونو برداشتم. پاچه شلوارمو تا زدم چون میدونم اگه این کارو نکنم، گِلی میشن. به علاوه غرغر های مادرم برای پاهای کثیف اصلا قابل تحمل نیستن.

گل های مینا رو رد کردم. مینا گل مورد علاقه پدرمه، پس به اندازه کافی بهشون رسیدگی میشه. رسیدم به گل مورد علاقه خودم، لیلیوم. کی میتونه بگه از لیلیوم خوشش نمیاد؟ خاص ترین ظاهرو داره... خیلی خوش بوعه... توی هر گلخونه و باغی هم پیدا نمیشه...

به قطره های آب که روی گلبرگ ها سر میخوردن نگاه میکردم و ناخداگاه لبخند میزدم. انگار مسابقه گذاشته بودن هر کس که زود تر روی سطح استخر مانند گلبرگ ها بیوفته برندست.

یهویی یه صدایی شنیدم. اینقدر غیر منتظره بود که اولش فکر کردم خیالاتی شدم ولی نه... این خیلی زیبا تر و واقعی تر از خیالات منه...
صدا، یه صدای دخترونه بود که داشت به قشنگ ترین شکل ممکن آواز میخوند...

_ I don't wanna live forever, 'cause I know I'll be living in vain
And I don't wanna fit wherever
I just wanna keep calling your name
until you come back home...

صداش به طور غیر قابل توصیفی قشنگ بود. خوندش اصلا مثل یه پارچه حریر نرم و لطیف بود و این که دقیقا می دونست چجوری باید بخونه، قشنگترش میکرد.

با صداش منو از جهان گل و گیاه به جهان نُت و موسیقی منتقل کرد. حتی نفهمیدم چطوری اینقدر یهویی از یه کهکشان به کهکشان دیگه جابه جا شدم!

اصلا از ذهنم بیرون نمیرفت. دلم میخواست بلند بگم:《 هی! چجوری اینقدر قشنگ میخونی؟》ولی می ترسیدم خجالت بکشه و دیگه ادامه نده. برای همین حرفی نزدیم و فقط گوش سپردم.

این دختر کیه؟ چجوری بلده اینقدر قشنگ بخونه؟ چرا توی حیاط خونه آقای کویین میخونه؟ اونم این قدر بلند که من راحت بشنوم!

گرچه کوچه ما طوریه که خونه ما و آقای کویین با هم دیوار به دیوارن؛ ولی تا فاصله نسبتا طولانی دیگه خونه ای نیست. ولی باز هم دلیل نمیشه. این دختر از کجا پیداش شده؟ یعنی همون پرستارشونه که مامانم ازش حرف میزد؟