39. Solvang

45 9 51
                                    

یه مقدار ماست داخل ظرف گرد و مشکی رنگ ریختم و بهش شکر و کره اضافه کردم. میخواستم بذارمش زیر همزن که یه دفعه صدای پا شنیدم. به خانم بکر که گفتیم امروز کلا نیاد، پس حتما دیلنه.

بدون این که برگردم به طرفش گفتم:《 یک ربع تاخیر داشتین قربان. گفتی یک ساعته بر میگردی ولی شد یک ساعت و ربع.》و به ساعت که هشت و ربع صبح رو نشون میداد اشاره کردم.

دیلن بارونی قهوه ای رنگشو از تنش در آورد و اومد به طرفم. از پشت دستشو دور کمرم حلقه کرد و چونشو گذاشت روی شونم:《 ببخشید سوییتی... داری چی درست میکنی؟》

_ کیک وانیلی. نظرت چیه؟

_ عالیه. کمک نمیخوای؟

_ اگه سسشو درست کنی عالی میشه. طرز تهیش اونجا توی کتاب نوشته شده.

و به کتابی که اون طرف کانتر بود اشاره کردم. دیلن گونمو بوسید و رفت طرف کتاب آشپزی. بهش لبخند زدم و به کارم ادامه دادم.

ظرفو گذاشتم زیر مخلوط کن و دستگاه رو زدم به برق. دیلن که با کتاب آشپزی توی دستش درگیر بود گفت:《 راستی ساوانا بهت گفت قراره دو نفری بریم روی کاور مجله ووگ؟》 ناخوداگاه دکمه دستگاه رو فشار دادم. تمام محتویات ظرف ریخت روی سر و صورتم. بی توجه به این گند کاریم نعره زدم:《 چی؟》 منِ فراموش کار یادم رفت در ظرفو بذارم روش!

دیلن با خنده به طرفم اومد و سیم رو از برق کشید. همونطور که سعی میکردم ماست و تخم مرغو از روی صورت و موهام بردارم دوباره جیغ زدم:《 چی؟؟ کاور ووگ؟ ووگِ کجا؟》

_همینجا آمریکا!

جیغ زدم و از هیجان روی زمین تخم مرغی آشپزخونه نشستم. با صدای جیغ جیغیم گفتم:《 چی؟ کاور ووگ امریکا؟ باورم نمیشه!》 البته عمرا دیلن فهمیده باشه که چی گفتم. خودمم جاش بودم نمیفهمیدم. از واکنشم زد زیر خنده. خودمم خندم گرفت. گوشیشو از توی جیبش در آورد و لابه لای خنده هام سریع ازم عکس گرفت.

_ عه! دیلن! الان وقت عکس گرفتنه؟ نگاه کن سر و وضعمو! کل صورت و موهام پر از ماست و تخم مرغه!

_ عکس طبیعی قشنگه! زیاد هم کثیف نیستی فقط جلوی موهات و گردنت... یخورده با نمک شدن...

_ پس با نمک شدن ها؟

یه مشت از ماست و تخم مرغی که کنارم روی زمین ریخته بود برداشتم و در عرض یک صدم ثانیه به سمت صورتش پرتاب کردم. دادش به هوا رفت و من زدم زیر خنده. گفتم:《 بیا حالا جفتمون با نمکیم! برام مهم نیست که الان کثیفیم تا کیک درست نشه و آشپزخونه تمیز نشه کسی حق نداره پاشو از اینجا بذاره بیرون.》

_ اینجا آشپزخونه منه ها!

_ منم دو ماه دیگه باهات ازدواج میکنم پس مال منم هست! حالا برو سسو درست کن تا جیغ نزدم!

LiliumWhere stories live. Discover now