تی وی رو روشن کردم تا برنامه الن شو رو ببینم. الن، مجری برنامه روی استیج اومد. برای همه دست تکون داد و با صدای تشویق تماشاگرا برنامه شروع شد. از این که قراره دارسی رو توی برنامه مورد علاقم ببینم خیلی هیجان زدم.
الن بالاخره بعد از کلی حرف و شوخی، ورود دارسی رو اعلام کرد. دارسی برای تماشاچی ها دست تکون داد و با لبخند جلوی دوربین قدم برداشت. یه پیراهن کوتاه نارنجی چرک تنش بود و به کنار موهاش گل سر مروارید سفید زده بود. وقتی جلوی مبل قرار گرفت، برای تماشاچی ها که دست میزدن و جیغ میکشیدن، به زیبایی بوس فرستاد و به همراه الن نشست.
با نشستنش روی مبل سفید رنگ برنامه، صدای جیغ ها کم شد. دارسی گفت :《 اوه واو! اینجا خیلی با چیزی که توی تلویزیون میبینی فرق داره!》 تماشاچی ها خندیدن و الن لبخند زد.
الن گفت:《 این اولین باره که تو اینجا میای. 》 دارسی گفت:《 آره خیلی هیجان زدم. الن شو برنامه مورد علاقمه.》 لبخند زدم از این شباهت.
الن دستی به موهای کوتاه بلوندش کشید و گفت:《 خوشحالم که برنامه مورد علاقته و همچنین خوشحالم که تو رو امشب اینجا داریم... اول از همه بگو ببینم، چه چیزی رنگ چشمات رو اینقدر خاص کرده؟》
دارسی خندید:《 این سوالیه که خیلی ها ازم پرسیدن. راستش نمیدونستم چرا اینطوری آبی کاربنیه تا وقتی که بعد از هزار جور آزمایش فهمیدم مشکل از ژنتیکمه. یه جور دگرگونی یا جهش ژنتیکی.》
_ جالبه! یه جهش ژنتیکی که باعث شده رنگ چشمات این قدر خاص باشن!... خانم ها و آقایون الیزابت تیلور (الیزابت تیلور یه بازیگر دهه ۴۰_۹۰ میلادیه که به خاطر رنگ چشم های بنفش و چهره زیباش معروف بوده. البته رنگ چشمای دارسی به خاص بودن چشمای اون نیست) دوباره به هالیوود برگشته.
_ اوه بیخیال! الیزابت تیلور خیلی جذاب تر از منه. چشمای اون بنفش بود ولی چشمای من یجورایی سرمه ایه.
_ اینقدر وارد جزئیات نشو. فقط چیزی که میگمو تایید کن.
دارسی و تماشاچی ها خندیدن. الن گفت:《 میبینین؟ همه مردم دوست دارن الیزابت تیلور خطاب بشن اون وقت دارسی چی میگه!》 دارسی خندید.
_خب... سوالی که خیلی ها دنبال جوابش بودن حل شد... زندگی جدید چطوره؟
_ راستش، خیلی خوبه. درسته گرفتاری های خودشو داره؛ ولی چون کاریه که از بچگی دوستش داشتم، سختی هاشو به جون میخرم. به علاوه انرژی ای که از طرف فنام میگیرم تمام خستگی رو از شونه هام برمیداره.
_ از بچگی دوست داشتی خواننده بشی؟
_ آره. از وقتی یادمه همیشه در حال آواز خوندن بودم. تفریحم این بود که پیانو بزنم و بخونم.
_ بله از این قسمت که همیشه میخوندی خبر داریم. حالا اینجا رو نگاه کن.
و به پروژکتور برنامه اشاره کرد. دارسی با تعجب به پروژکتور نگاه کرد. یه دفعه یه ویدیو، با کیفیتِ پایین از یه دختر بچه پخش شد. دختر موهای دم اسبی خرمایی داشت و یکی از آهنگ های بیانسه رو می خوند. فکر کنم این دختر بچه ...دارسیه؟!
YOU ARE READING
Lilium
Romanceتنها صداست که جاودان است و امان از صدای تو که ابدی شد در گوش من! [hollywood fiction] [Minor sexual contact]