11. Flinch

128 33 14
                                    

لباس دیلن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

لباس دیلن

داشتم یقه لباسمو صاف می کردم. باید تا نیم ساعت دیگه استودیو late late show باشم. لیام بهم زنگ زد. این مرغ هم که یه دقیقه منو ول نمیکنه:《چیه لیام؟》 گفت:《 سوال هایی که قراره ازت بپرسه رو خوندی؟ با همه شون اوکی هستی دیگه؟》

_ آره. مشکلی نیست. خدافظ.

و قطع کردم. تا حالا توی عمرم از هیچ کس به اندازه لیام بیزار نبودم. نمی فهمم چرا این قدر برام نچسبه!
راننده اومد دنبالم. مدتیه که هر وقت مثل الان اعصاب رانندگی ندارم، سم منو جابه جا میکنه. پسر خوبیه. با این که پسرش تازه دیروز به دنیا اومد، ولی امروز حاضر شد منو برسونه. منم کادوی بچه شو بعد از برنامه براش کارت به کارت میکنم.

رسیدیم. از ماشین پیاده شدم و هزار تا فلش دوربین رو سر و صورتم افتادن. خبرنگارا سوالای همیشگیشون رو میپرسیدن:《 آلبومت کی بیرون میاد؟... سینگلی؟... لباستو از کدوم برند گرفتی؟... به هیترات چی میگی؟》 میگم فاک یو! ولم کنین توروخدا!

در عرض سه ثانیه ردشون کردم و داخل ساختمون شدم. سم هم پشتم میومد. یه جورایی نقش بادیگارد من رو هم داره. داخل ساختمون یه خانم حدودا چهل ساله به من گفت:《 ماریا هستم. دنبال من تشریف بیارین.》 و من رو به طرف اتاق گریم برد. به سم گفتم میتونه بره و چه ساعتی بیاد دنبالم.

روبه روی آینه نشستم و گریمر شروع به گریم کردنم کرد. یه دختر حدودا سی ساله با موهای تیره و پوست برنزه بود. با دیدن گردن و کتف پر از تتوی اون به این فکر افتادم که منم یه تتو بکنم. یاد حرف نایل افتادم و توی دلم خندیدم. ولی شاید یه گیتار کوچیک خوب باشه. گریمر در عرض سه سوت کارشو تموم کرد. از جام بلند شدم و دستی به موهای مجعدم زدم.

ماریا سراسیمه اومد داخل اتاق گریم و گفت:《ضبط شروع شده. دو دقیقه دیگه آقای کوردن صداتون میزنن که برید روی آنتن.》 باشه ای گفتم و تا محل ضبط دنبالش رفتم.

صدای جیمز رو شنیدم که گفت:《 این شما و این مهمون امشب، دیلن بردلی!》لبخند زدم و دوربین منو نشون داد.

ورودی این برنامه اینطوره که از بین تماشاچی ها که دستشونو دراز کردن تا باهات دست بدن رد میشی و به جیمز میرسی.

LiliumWhere stories live. Discover now