51|Marshalsea

1.4K 347 1.5K
                                    



در جنگ‌ها برنده مفهومی نداره؛جنگ يعنی باختن محض!

***





لویی با سرعت به جلو می‌رفت و به افرادی که تنه می‌زد،توجهی نمیکرد.چشم‌هاش دائم در حال چرخیدن به اطراف و به دنبال پیدا کردن لیام بودند.افراد دائم در حال رفت و آمد بودند و این کارش رو سخت‌تر میکرد.


یک ‌ساعتی از بیدار شدنش می‌گذشت و در این یک ساعت،ده دور تمام این مکان رو قدم به قدم به دنبال هری گشته اما هیچ اثری ازش نبود.دلشوره‌ی بدی به جون لویی افتاده بود و امیدوار بود که اتفاق خاصی برای هری نیوفتاده باشه.

"هــی!مواظب باش"

"ببخشید"با گیجی زیرلب گفت وقتی بدنش به بدن یکی برخورد کرد و بالاخره تونست لیام رو پیدا کنه.اون کنار الکس و چند نفر دیگه ایستاده بود؛بی‌معطلی به سمتش رفت.

لیام با دیدن لویی که با ظاهری آشفته به سمتش می‌اومد،رو از الکس گرفت و چند قدم به سمت لویی برداشت."چی شده؟"

لویی بی‌اراده به مچ دست لیام چنگ زد."هری،پیداش نمی‌کنم"اون با نگرانی گفت و بدون توجه دست لیام رو محکم فشرد."تمام این‌جا رو چند بار گشتم؛نیستش"

لیام با نگرانی دست روی بازوی لویی گذاشت؛اون پسر تقریباً داشت پس می‌افتاد و چهره‌اش رنگ گچ شده بود."آروم باش،باید جایی رفته باشه یا همین..."

صحبت لیام با شنیدن صدای ناگهانی شلیک گلوله قطع شد و ناتمام موند.برای لحظه‌ای همه سکوت کردند و به جایی که صدا ازش اومده بود،خیره موندند.نفس لویی و لیام توی سینه‌اشون حبس شد و حالا،دلشوره‌ی لویی به لیام هم منتقل شده بود.

قبل از اینکه کسی چیزی بگه یا کاری بکنه،الکس دوربین شکاری دو چشمی‌اش رو برداشت و روی چشم‌هاش گذاشت تا وضعیت رو چک کنه."چیزی نمی‌بینم"اون بعد از لحظاتی گفت.

"من حس خوبی ندارم"لویی با نگرانی گفت و نگاهش رو به لیام دوخت."ممکنه هری باشه،بیا بریم چک کنیم"اون با خواهش گفت و با دیدن موافقت لیام،جلوتر از اون شروع به حرکت کرد اما هنوز دو قدم برنداشته بود که الکس جلوش رو گرفت.

"فکر می‌کنی داری کجا میری؟"الکس با بدخلقی گفت و جلوی راه لویی ایستاد.

لویی اخم کرد.در این لحظه،هیچ چیزی نمی‌تونست متوقفش کنه و اون قرار نیست به حرف‌های کسی مثل الکس گوش بده."ممکنه هری باشه.فقط محض اطمینان اطراف رو چک می‌کنیم"به سادگی توضیح داد و از کنارش گذشت تا به راهش ادامه بده اما این‌بار،مچ دستش اسیر انگشت‌های محکم الکس شد.

illegal|l.SDove le storie prendono vita. Scoprilo ora