" و همونجا بود که تمام حقیقت درمورد جان اسنو برملا شد." هری این رو میگه و با لبخند رو مخی به پشتی صندلیِ ماشین تکیه میده.
لویی ابروهاش رو بالا میندازه و در حالی که دستهاش رو روی فرمون میکوبه میگه" ها ها ها خیلی خندهدار بود. حسابی خندیدم."
هری سرش رو کج میکنه و میپرسه" فکر میکنی دارم شوخی میکنم؟"
لویی دستش رو روی چشمهاش میزاره و شروع میکنه به خندیدن. دست دیگرش رو روی فرمون میکوبه و میگه" معلومه که داری شوخی میکنی. تو همچین اتفاق مهمی رو توی سریال اسپویل نمیکنی."
هری با بیخیالی شونههاشو بالا میندازه و میگه" خب، مثل اینکه الان کردم."
لویی با پوکر فیسترین قیافهی ممکن برای ده ثانیه به هری خیره میشه. روی صندلی میچرخه و کامل روبروی هری میشینه. دستش رو بالا میاره و دهنش رو باز میکنه ولی دوباره میبندتش.
بعد از گذشت چند ثانیه بلاخره به حرف میاد و شمرده شمرده میگه" تو..الان..مهمترین..قسمت..سریال..رو..به..من..گفتی؟! به همین راحتی؟"
هری لبهاش رو داخل دهنش میکشه و دوباره شونههاش رو با بیخیالی بالا میندازه و میگه" آره فکر کنم. به همین راحتی گفتم."
چشمهای لویی به گردترین شکل ممکن درمیان و دهنش به اندازهی یه غار باز میشه. دستهاش رو محکم توی هوا میکوبه و بی صدا جیغ میکشه.
صحنهی خیلی خنده داری بود و هری واقعا نمیتونست جلوی منفجر شدنش رو بگیره. بنابراین درست ده ثانیه طول میکشه تا صدای خندههای بلندش کل ماشین رو در بربگیرن.
دستش رو روی شکمش میزاره و بلند بلند میخنده. بخاطر خندهی زیاد اشک به چشمهاش هجوم میاره و دیدش رو تار میکنه.
" وای خدای من لویی تو خیلی خنده داری."
لویی با حرص چشمهاش رو توی حدقه میچرخونه و زیر لب میگه" شات د فاک آپ."
وقتی بلاخره هری دست از خندیدن میکشه، نمایشی اشکهاش رو پاک میکنه و میگه" ولی جدی میگم. تو اولین آدم بالغی هستی که هنوز گیم آف ترونز رو ندیده. نصف عمرت بر فناس مرد."
لویی شونههاش رو بالا میندازه و میگه" خب خیلی برای دیدنش هیجان ندارم."
" بیخیال. یه روز حتما باید باهم ببینیمش. حرف نداره."
لویی با اخمی ساختگی برمیگرده سمت هری و میگه" الان که تو درمورد هویت جان اسنو بهم گفتی دیگه اصلا هیچ علاقهای برای دیدنش ندارم."
هری تک خندهای میزنه. دستش رو جلو میبره و لپ لویی رو میکشه و میگه" این یکی از کوچکترین رازهای سریال بود و واقعا هیچ اهمیتی نداشت. نگرانش نباش سوییتی."
YOU ARE READING
Mind (L.S)
Mystery / Thrillerخطرناکترین موجودات چی هستن؟ به نظر من آدم موجود خطرناکی است. اما خطرناکتر از آدم ذهنشه. و این ذهن زمانی میتونه تبدیل به یه قاتل بشه که بیمار باشه. چون نمیتونه واقعیت رو ببینه. چون فقط اون چیزی رو میبینه که خودش دوست داره. ولی خطرناکتر از ذهنی بی...