24

211 47 149
                                    

" و همونجا بود که تمام حقیقت درمورد جان اسنو برملا شد." هری این رو میگه و با لبخند رو مخی به پشتی صندلیِ ماشین تکیه میده.

لویی ابروهاش رو بالا میندازه و در حالی که دست‌هاش رو روی فرمون میکوبه میگه" ها ها ها خیلی خنده‌دار بود. حسابی خندیدم."

هری سرش رو کج میکنه و میپرسه" فکر میکنی دارم شوخی میکنم؟"

لویی دستش رو روی چشم‌هاش میزاره و شروع میکنه به خندیدن. دست دیگرش رو روی فرمون میکوبه و میگه" معلومه که داری شوخی میکنی. تو  همچین اتفاق مهمی رو توی سریال اسپویل نمیکنی."

هری با بیخیالی شونه‌هاشو بالا میندازه و میگه" خب، مثل اینکه الان کردم."

لویی با پوکر فیس‌‌ترین قیافه‌ی ممکن برای ده ثانیه به هری خیره میشه. روی صندلی میچرخه و کامل روبروی هری میشینه. دستش رو بالا میاره و دهنش رو باز میکنه ولی دوباره میبندتش.

بعد از گذشت چند ثانیه بلاخره به حرف میاد و شمرده شمرده میگه" تو..الان..مهم‌ترین..قسمت..سریال..رو..به..من..گفتی؟! به همین راحتی؟"

هری لب‌هاش رو داخل دهنش میکشه و دوباره شونه‌هاش رو با بیخیالی بالا میندازه و میگه" آره فکر کنم. به همین راحتی گفتم."

چشم‌های لویی به گردترین شکل ممکن درمیان و دهنش به اندازه‌ی یه غار باز میشه. دست‌هاش رو محکم توی هوا میکوبه و بی صدا جیغ میکشه.

صحنه‌ی خیلی خنده داری بود و هری واقعا نمیتونست جلوی منفجر شدنش رو بگیره. بنابراین درست ده ثانیه طول میکشه تا صدای خنده‌های بلندش کل ماشین رو در بربگیرن.

دستش رو روی شکمش میزاره و بلند بلند میخنده. بخاطر خنده‌ی زیاد اشک‌ به چشم‌هاش هجوم میاره و دیدش رو تار میکنه.

" وای خدای من لویی تو خیلی خنده داری‌."

لویی با حرص چشم‌هاش رو توی حدقه میچرخونه و زیر لب میگه" شات د فاک آپ."

وقتی بلاخره هری دست از خندیدن میکشه، نمایشی اشک‌هاش رو پاک میکنه و میگه" ولی جدی میگم. تو اولین آدم بالغی هستی که هنوز گیم آف ترونز رو ندیده. نصف عمرت بر فناس مرد."

لویی شونه‌هاش رو بالا میندازه و میگه" خب خیلی برای دیدنش هیجان ندارم."

" بیخیال. یه روز حتما باید باهم ببینیمش. حرف نداره."

لویی با اخمی ساختگی برمیگرده سمت هری و میگه" الان که تو درمورد هویت جان اسنو بهم گفتی دیگه اصلا هیچ علاقه‌ای برای دیدنش ندارم."

هری تک خنده‌ای میزنه. دستش رو جلو میبره و لپ لویی رو میکشه و میگه" این یکی از کوچکترین رازهای سریال بود و واقعا هیچ اهمیتی نداشت. نگرانش نباش سوییتی."

Mind (L.S)Where stories live. Discover now