3.لطفا ازینجا برید

360 108 34
                                    




+آقا..!

صدای پسر پشت سرش توجهشو جلب کرد .
امیدوار بود "اقا" منظورش خودش باشه. برگشت و نگاهشو به منبع اون صدا داد.

تنها چیزی که تو نگاه اول دید ، دو تا چشم آبی زیر موهای بلوند و یخی بود.

نه .. صبر کن ، اون چشما!اون پسر کره ای بود؟!

نگاه کوتاهی به سرتاپاش انداخت . داشت نفس نفس می زد انگار که ده کیلومتر دوییده باشه. عرق روی گونه های قرمزش برق می زد.

+آقا، شما بازرس هستید؟!

"کره ایه، اون لهجه ی شیرین ، که با انگلیسی قاطی شده بود.
کم سن میزد ولی چه خوب داشت انگلیسی حرف میزد."

چانیول توی دلش داشت در مورد اون پسر کوچولو نظرمی داد.
مکثش زیادی طولانی شده بود که دوباره اون صدا رو شنید

+آقا.. میگ..

_بله بله خودم هستم، من .. من بازرس پارک هستم از نیویورک... من دنبال خونه ی شهردار گری می‌گردم، شما میدونین کجاست؟!

پسر کوچیگ تر آروم سری تکون داد. هنوز حالش جا نیومده بود ، آب دهنشو قورت داد و لبای خشکشو خیس کرد.

+بله آقا، منو اربابم فرستاده تا شما رو به خونشون ببرم،
ببخشید که معطل شدید.

چانیول فقط دوست داشت پسر روبه روش حرف بزنه تا بتونه اون لهجه‌ی قشنگو بشنوه ، خودشم قبلا همینطور بود ،ولی همه اون لهجه رو مسخره میکردن ، تا جایی که دیگه تصمیم گرفت کره ای حرف نزنه تا بتونه عادت کنه. بعد از مدتی یه آدم کره ای جز چن دیده بود . چن که اصلا بلد نبود کره ای حرف بزنه ولی این پسر لهجش کاملا مشخص بود.

_مشکلی نیست ، ممنون میشم منو راهنمایی کنی.

چانیول در جواب مضطرب پسر لبخندی زد.

پسر لبخند ملیحی زد و با قدمای آرومش جلوتر از چانیول راه افتاد.

هنوز چند قدم بیشتر برنداشته بودن که پسر کوچیکتر وایساد و با نارحتی جوری که انگار کار زشتی کرده باشه به چانیول نگاه کرد.

+من معذرت میخوام ، کاملا فراموش کردم ، اجازه بدید کیفتونو براتون بیارم.

خودشو جلوی چانیول رسوند و دستشو به سمت کیفش دراز کرد . توجه چانیول به دستای لاغر و ضعیفش جلب شد ،
با خودش فکر کرد اگر این پسر یه ثانیه هم این کیفو حمل کنه قطعا استخونای ظریف دستش میشکنه ، بخاطر همین دستشو عقب کشید . کیفش خیلی خیلی سنگین بود ، طوری که خودشم از گرفتنش خسته شده بود.

_نه نه ، اصلا! من .. من خودم میارمش

+ولی...

_خودم میارمش!

این دفعه قاطع گفت و پسر با ترید عقب کشید و"چشمی" زیر لب گفت.

برگشت به راه رفتن ادامه داد ولی با اروم ترین قدما
چانیول از قدمای آروم پسر روبه روش کلافه شد ، ولی چیزی نگفت ، بالاخره طبیعی بود با دو متر قد در برابر اون پسر ریزه کلافه بشه .
ولی انگار پسر روبه روش مشکل داشت، چون هر چی بیشتر دقت می کرد ،انگار داشت می لنگید و بعضی اوقات دستشو سمت کمرش می برد.

My Heaven Is In The Middle Of HellHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin