برای بار هزارم عوق زد ولی دیگه چیزی بالا نیاورد
تونی به درختی تکیه داده و تو بهت مونده بود
استیو عصبی و کلافه بود,نمیتونست تصویر جنازه ی متلاشی شده ی لوکی رو از جلو چشماش پاک کنه...
باکی هم زمین نشسته و ساکت بود
ناگهان صدای پای کسی رو شنیدن
استیو:د..دارن میان...بچنبین قایم شین پشت درختا
همشون از جا بلند شدن و سریع سمت پشت درختا رفتن
هر چهار نفر ماسک پوش سمت آتیش اومدن
یکی که ماسک دلقک داشت و اسیدپاش مال اون بود,با دیدن آتیش و سیخ,خم شد سیخ رو برداشت و با صدای گرفته ش گفت:اونا اینجا بودن!
کس دیگه ای که ماسک روح(ماسک فیلم جیغ)رو به صورت و خنجری تیز تو دستش داشت,گفت:بس کن راملو!...اینجا یه جنگل فاکیه میتونه حیوون اونو گاز زده باشه!
کس دیگه شون با ماسک ترسناکی(شخصیت منفی فیلم هالوین)لگدی به کیفش زد و عصبی غرید:نه تو خفه شو کیلیان! زنجیر من سرجاش نیست!بنظرت این میتونه کار یه حیوون باشه؟!
یکی دیگه شون که بجای ماسک پارچه ی سیاهی روی صورتش انداخته بود,شات گان تو دستش رو میفشرد سمت دیگه ای برگشته بود
راملو:هی تو..نمیخوای نظری راجع به این کثافتا بدی؟
کیلیان:اونا از قضیه خبر ندارن!ولی درعین حال خیلی باهوشن!
کوئنتین:یالا لعنتی نمیخوای یچیزی بگی؟تو اونا رو بیشتر از ما میشناختی!ما فقط سه تا زیردست و قاتل استخدامیه ساده ایم!ولی تو باهاشون اینجا اومدی!اصلا خبر نداشتی چه اتفاقی قراره بیفته!
راملو:تا حالا نشده ازت بپرسم...چه حسی داشت وقتی ازت خواستن بین دو راهی مرگ و اومدن تو گروهشون یکیو انتخاب کنی؟
کوئنتین همونطور که خنجرش رو با گوشه ی آستینش تمیز میکرد گفت:خفه شو راملو...الان ما درگیر اینیم که اون آشغالا کجان..میدونی اگه از هویت رییس ها باخبر شن چه بلایی سرمون میاد؟
راملو:به تو ربطی نداره چی کار میکنم...سرت تو کار خودت باشه...
راملو دوباره نگاهشو به اون شخص نامعلوم شات گان به دست دوخت و گفت:خب نگفتی...
شخص نامعلوم,شات گانش رو داخل غلافش برگردوند
بدون اینکه سمت بقیه برگرده گفت:نمیدونم چرا منو انتخاب کردن که نمیرم...بعد از بسته شدن در اتاق,چندنفر منو بیرون کشیدن...کمی بعد من رییس هارو بالای سرم دیدم...
چهرشونو دیدم...باور کردنش خیلی دشوار بود..که دونفر از دوستای خودمون اینکارو باهامون کرده باشن!...
کیلیان:هردوشونم برای اینکار دلیل داشتن...منم جاشون بودم همینکارو میکردم...
ادامه داد:بعد از توضیح دادن دلیلشون...و وقتی دیدن قانع نشدم گفتن دوراه پیش روته...یا میمیری یا به ما ملحق میشی
کوئنتین:و تو هم راه دوم رو انتخاب کردی!اینطوری شد که ما سه تا شدیم چهارتا قاتل...حالا بسه خفه شین
راملو انگشت فاکش رو به کوئنتین نشون داد
بعد از اتمام حرفاش سمت بقیه برگشت و پارچه رو از روی صورتش کنار زد
کیلیان:انتخاب درستی کردی پیترو!...هیشکی مرگ رو انتخاب نمیکنه!....
YOU ARE READING
Re-cut
Horrorاکیپ ۹ نفره شون برای پول،وارد یه بازی(اتاق فرار) میشن اما هر مرحله از قبلی سخت تر و وحشتناک تره تا جایی که کم کم به مرگشون ختم میشه و نقاب از چهره ی بعضیا برداشته میشه ... کاراکتر ها : استیو،باکی،تونی،لوکی،ثور،ناتاشا،پیترو،واندا،شارون ژانر: اسلشر/د...