Part 32 "Start Of War"

10.6K 1.5K 290
                                    

نگاهش روی اسم هایی که داخل لیست بود، قفل شده بود.

همون لیستی که دیروز هیونگ شیک براش آورده بود و با اومدن ناگهانیه جونگ کوک نتونسته بود درست بخونتش.

با صدایی آروم گفت:
_ اینا... از همشون مطمئنی...؟

جین به جای هیونگ شیک جواب داد:
_ همشون درسته... چندباری چک کردیم تا اشتباهی پیش نیومده باشه...

روی صندلیش افتاد و برگه توی دستش مچاله شد.

پنج نفر... پنج نفر از وزرای کشور توی پرونده جئون هومین نقش داشتن... تقریبا میشه گفت بیشتر وزرای اصلی کشور...

هیونگ شیک با تردید پرسید:
_ مطمئنی میخوای همشون رو معرفی کنی؟... صد درصد عزل کردن همشون، ضربه سنگینی به حکومت وارد میکنه، چطوری میخوای جبرانش کنی.

برگه‌ی مچاله شده رو روی میز رها کرد:
_ جدا از امنیت جونگ کوک... اگر همشون رو حذف نکنم... حکومت به طور کامل پاک نمیشه، حالا که میخوام این کار رو بکنم، باید درست انجامش بدم... نگران نباش... از خیلی وقت پیش تو فکرم بود که وزرا رو عوض کنم، به نامجون سپرده بودم تدارک یه آزمون دولتی رو ببینه.

نگاهش رو به هیونگ شیک داد:
_ با کمک نامجون یه بیانیه بنویسید و عصر امروز منتشرش کنید... به نامجون بسپار، رئیس دادگستری رو مامور کنه تا از طریق خودم به پرونده نظارت داشته باشه.

کمی فکر کرد و بعد زنگ روی میزش رو فشرد.

در اتاق باز شد و ندیمه‌ش با دو وارد اتاق شد.

تعظیمی کرد که تهیونگ گفت:
_ فرمانده مین رو احضار کن... و... جونگ کوک کجاست؟

ندیمه به سرعت گفت:
_ اتاق شمان اعلیحضرت... میخواید...
وسط حرفش پرید:
_ نه... کاریش نداشته باشید، میتونی بری.

با رفتن ندیمه، هیونگ شیک نگران پرسید:
_ یه وقت حضور جین رو لو ندن؟

تهیونگ نگاهی به جین که خودش هم نگران بود انداخت:
_ نمیتونن... همچنان آوردن اسم جین ممنوعه... بعدشم، جرئت این رو ندارن دهن باز کنن، نگران نباشید.

از جا پاشد:
_ خودتون رو آماده کنید، هیونگ شیک، باید گاهی اوقات به عنوان شاهد به دادگاه بیا.

هردو گردن خم کردن و سمت در اتاق راه افتادن.

تا هیونگ شیک دستش به دستگیره در رسید، تهیونگ جین رو صدا زد.

_ جین...

جین به آرومی سمت برادر تاجدارش چرخید و ابرویی بالا پروند.

تهیونگ لبخند زوری‌ای زد:
_ بهت قول میدم از این توی سایه بودنت نجاتت بدم... به مقام و قدرتی که داشتی برمیگردونمت، فقط یکم بهم مهلت بده... قول میدم به عنوان شاهزاده خاندان سلطنتی به قصر برگردی...

King Of Emotions (VKook)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang