"وانمود کن حالت عالیه."
لبخند های گشاد بعد از گریه.
خندیدن های بعد از حمله عصبی شدید.فشار زیادی به من وارد می شود.
فشاری که خون زیادی از من به زمین می ریزد.
و من له می شوم.
زیر فشار تظاهر کردن له می شوم.اشک هایم سرازیر می شود.
از همهی آدم های زندگیم متنفرم.
متنفرم.
متنفرم.از زندگی کردن متنفرم.
YOU ARE READING
Frozen Hell
Fantasyو اگر جهنم سوزان یخ بزند، مانند این است که بهشت در آتش بسوزد... *احساس می کردم ما هم باید مثل درختان در باد زندگی موج بخوریم و برقصیم. به او می گفتم:"بیا تک تک لحظات را زندگی کنیم!" و حالا خودم نمی دانم چطور این لحظات دردناک و طولانی را دوام می آو...