تصمیم

17 3 0
                                    

تصمیم گرفت به کمک اولین پروژه اش برود.
کانومای، یک سیزده ساله عاشق مرگ.
او حرف های ذهنش را می شنید.
و عذابش را می‌دید. او به حدی پیرو خوب بودن و اخلاقی بودن شده بود که انسانیت خود را از دست داده بود.
این کار خودش بود.
او به هر حال معروف به فرشته‌ی بدی بود.
تمام مدت همراه کانومای بود و کمکش می کرد، چون انسان ها را دوست داشت.
و او را از قصد به جهنم یخ زده فرستاد تا آینده‌ی ناامید خود را ببیند و بعد از برگشت احساس زنده بودن را مزه مزه کند.
این تصمیم او بود.

Frozen HellWhere stories live. Discover now