اسم من کانومای است. یک دختر ۱۳ ساله با موهای مشکی کوتاه حالت دار و چشمان آبی تیره. یک دختر غمگین، تنها، راز آلود، منزوی، درونگرا، و کسی که از خودش متنفر است.ای کاش به وجود نمی آمدم... مطمئنم با وجود نحسی که دارم به همه آسیب خواهم زد. نمی خواهم. نمیخواهم زنده باشم. چون دیگران، هرچند غریبه، برای من از خودم مهم تر هستند.
اسم من کانومای است و نمیخواهم زنده باشم. چون از وجودم متنفرم.
و اسم خود دیگرم کان است. مخفف کانومای. کسی که از وجودم متنفر است و نمیخواهد زنده باشم.
ESTÁS LEYENDO
Frozen Hell
Fantasíaو اگر جهنم سوزان یخ بزند، مانند این است که بهشت در آتش بسوزد... *احساس می کردم ما هم باید مثل درختان در باد زندگی موج بخوریم و برقصیم. به او می گفتم:"بیا تک تک لحظات را زندگی کنیم!" و حالا خودم نمی دانم چطور این لحظات دردناک و طولانی را دوام می آو...