خدا امر کرد تا همه سجده کنند.
این یک نمایش بود. چون خدا میخواست فرشته ها از کاری که می کند خبر دار نشوند.
او گوهری را در درون انسان قرار داد که هیچ کس جز شیطان آن را ندید.
چون شیطان ایستاد و طبق نمایشنامه گفت که غرورش اجازه همچین کاری را نمی دهد.
جلو رفت و همچنان که جملات را می گفت آتشی در درون انسان گذاشت.
این دو تا دو عنصر پنهان وجود انسان شدند،
آتش زندگی و گوهر انسانیت.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Frozen Hell
Fantastikو اگر جهنم سوزان یخ بزند، مانند این است که بهشت در آتش بسوزد... *احساس می کردم ما هم باید مثل درختان در باد زندگی موج بخوریم و برقصیم. به او می گفتم:"بیا تک تک لحظات را زندگی کنیم!" و حالا خودم نمی دانم چطور این لحظات دردناک و طولانی را دوام می آو...