"دموسا. میخوام ازت یک درخواستی بکنم."
آخرین جرعه از قهوه اش را سر کشید. "منم یک درخواست ازت داشتم."
تعجب کردم. "چه درخواستی؟"
-اول تو بگو.
نفس عمیقی کشیدم. "دِم." اسم مخفف دموسا."لطفا مثل من نباش..."
لطفا مثل من از خودت متنفر نباش... خودت رو سرزنش نکن... لطفا عذاب نکش.
"حالا نوبت منه." لبخند ضعیفی زد.
"لطفا مثل من نباش."
ESTÁS LEYENDO
Frozen Hell
Fantasíaو اگر جهنم سوزان یخ بزند، مانند این است که بهشت در آتش بسوزد... *احساس می کردم ما هم باید مثل درختان در باد زندگی موج بخوریم و برقصیم. به او می گفتم:"بیا تک تک لحظات را زندگی کنیم!" و حالا خودم نمی دانم چطور این لحظات دردناک و طولانی را دوام می آو...