های گایز
رایتر حرف میزنه
به پارت آخر ِ فصل اول ِ یوکای خوش اومدینبرای این پارت، مخصوصا سکانس دوم، آهنگ زیر رو گوش بدید
Empty note (acoustic)
Ghostly kisses
همزمان که میخونید گوش کنید
قول میدم به جونم دعا کنید 🥹🤝🏻....
-نمیخوای لباس بپوشی؟سرپا وایساده بود و ظرف سس توی دستش رو هم میزد. خطاب به تهیونگی گفت که همچنان بدون پیرهن، روی صندلی نشسته بود و آشپزی کردنش رو تماشا میکرد.
تهیونگ: هنوز گرمه
جونگکوک: هوا گرمه یا چیزی که داری میبینی گرمت میکنه؟تهیونگ لبخند کمرنگی زد. پسر روبهروش آستین هودی مشکیش رو بالا زده بود و شبیه سراشپزای حرفهای، با اخم کمرنگی روی پیشونیش براش آشپزی میکرد. معلومه که صحنه مقابلش، تحریککننده بود.
تهیونگ: تا حالا برای چند نفر آشپزی کردی؟
سس گوجه رقیقشده که با سبزیجات مزهدارش کرده بود رو با احتیاط روی پاستاهای نیمپز چیده شده توی ظرف ریخت و جواب داد.
جونگکوک: نمیدونم، نشمردم
تهیونگ: یعنی نشمردی چند تا دوست پسر داشتی؟خندید. پس قرار بود رئیس کیم به رابطههای قبلیش حسادت کنه؟
جونگکوک: کی گفته من برای دوست پسرام آشپزی میکردم؟
تهیونگ: دوست پسرام... خوبه. چند تا بودن حالا؟
جونگکوک: اوومم، نمیدونم... زیاد؟وقتی فرصت اذیت کردن رئیس کیم وجود داشت، چرا نباید این کار رو میکرد؟
جونگکوک: ولی بهت قول میدم هیچ کدومشون نیمه لخت منو موقع آشپزی تماشا نمیکردن. یا کامل لخت بودن، یا نبودن. تو اولینشونی
خندهی شیطنتآمیزش رو نمیتونست از صورتش حذف کنه. وقتی گوجههای تیکه شده رو روی پاستاها گذاشت، چشمش به تهیونگی افتاد که جدی با رگههای نیمه عصبی نگاهش میکرد. سعی کرد مزه ریختن رو تموم کنه و شرایط از این بدتر نشه.
نگاهش رو ازش دزدید و ادامه داد: زیاد نبودن. از بین همشون هم فقط با یه نفر جدیتر از بقیه بودم. یعنی بیشتر رابطهمون طول کشیدتهیونگ: کی؟
جونگکوک: یعنی الان با اسم بگم میشناسی؟!پسر بزرگتر چشماش رو با کلافگی توی حدقه چرخوند
YOU ARE READING
yukai
Fanfictionقرار بود یه زندگی ساده داشته باشه؛ همونی که از اول دنبالش بود اما دیدن اینکه تمام حقش، توی دست آدمای دیگه داره دست به دست میچرخه، انتقام و سرکشی درونش رو بیدار کرد. به اطرافش نگاه کرد و دنبال قدرتمندترین آدمی گشت که میتونست ازش استفاده کنه. فارغ ا...