سلام و سلام و سلام
اهم اهم
رایتر آناهاید حرف میزنه...
دوست داشتم امشب به بهونه تولد لبخند مستطیلیمون، یه افتر استوری از یوکای داشته باشیم ولی حقیقتا اصلا وقت نکردم
گفتم خب چیکار کنیم؟!
اممممم
اومدم سؤالاتون رو جواب بدم 🥹توی پارت آخر، دیدم خیلی سوال داشتید و براتون پر از ابهام بود. خودم فکر میکردم شفاف باشه ولی خب اینجا بذارید با صراحت بگم🫠
با کشتهشدن قاتل لیون قبلی که همون ناری بود، مرد جایگاه دوازدهم هم توسط یونگی کشته شد و در نهایت یونگی به عنوان لیون جدید قرار گرفت. نامجون رو هم نکشت و زنده موند.
تهیونگ هم زندهس دوستان، این که دیگه مشخص بود؟ 😅
یونا هم همون دختر ناری و یونگیه که بزرگ شده و یونگی داره از دور تماشاش میکنه. قطعا وجود یهدختر بچه بین اون همه مرد اونم یه هویی، اونقدر شک برانگیز بود که یونگی بخواد بفهمه این بچه کیه. فهمید اما جلو نرفت. چرا؟ شاید به خاطر اینکه ناری توی ویدئو از ترک شدنش هنوز شاکی بود و به دخترش گفت سراغ پدرش نره. شایدم فکر میکرد جای دخترش پیش تهیونگ و جونگکوک امنتره... حقیقتا منم نمیدونم چرا ولی مدل تماشای یونگی به دخترش رو دوست دارم 🫠
عاااام و جیمین؟
زندهس؛ یه زندهی آشفته. روزمرگی رو زندگی میکنه و دلش با آگوست دی صاف نشده. حقیقتا منم همینقدر میدونم نه بیشتر.قول افتراستوری رو بهتون میدم. ولی نه خیلی زود؛ واقعا روزای شلوغی رو میگذرونم ولی داریم حتما. میدونید خوش قولم، نه؟ شاید منم یه کیم باشم 🥹
یه قول دیگه: سرم خلوتتر بشه، حتمااا فیک جدید داریم. فقط این چند وقت پر از مشغله تموم بشه. دیگه دارم پاره میشم روحی و جسمی. یکی از دلایل حس خوب این روزام، ریدرای جدیدی هستن که هر روز بهمون اضافه میشن. یوکای رو از صفر مطلق شروع کردم و دیدن بزرگ شدنش، بهترین حاله. ممنونم ازتون
بوس و بغل من رو دارید 🫂تولدت خوشچهرهترین مرد جهان مبارک 🤍
YOU ARE READING
yukai
Fanfictionقرار بود یه زندگی ساده داشته باشه؛ همونی که از اول دنبالش بود اما دیدن اینکه تمام حقش، توی دست آدمای دیگه داره دست به دست میچرخه، انتقام و سرکشی درونش رو بیدار کرد. به اطرافش نگاه کرد و دنبال قدرتمندترین آدمی گشت که میتونست ازش استفاده کنه. فارغ ا...