S2/Part 53: scarlet

536 87 29
                                    


از عادت عجیب مرد برای قرار گذاشتن تا حد زیادی خبر داشت. مهم نبود چند تا دفتر و خونه و هر چیز پرایوت این مدلی داشته باشه؛ اگه شرایطش بود، جایی شبیه کافه یا رستوران خاص قرار ملاقات‌هاش رو میذاشت. علاقه زیاد به انجام بازی روانی با افراد، از اتفاقات مورد علاقه‌ی مرد بود و نایون برخلاف چهره‌ی جدی و مطمئنش، اصلا نمیدونست با چی قراره مواجه بشه. با این حال، قدم‌هاش رو محکم به داخل رستوران برداشت و سعی کرد اضطراب واقعیش رو نشون نده.

رستوران مجللی‌ که شلوغ بودن بیش از حدش اول از همه به صورتش خورد، متعجبش کرد. هیچ ایده‌ای از اینکه توی مغز مرد چی می‌گذشت، نداشت.

- اجازه دارم کت شما رو بگیرم؟

با شنیدن صدای گارسون که منتظر درآوردن پالتوش بود، برگشت. بدون هیچ ممانعتی، با صبر و حوصله پالتوی زرشکی بلندش رو درآورد.

- همراه من بفرمایید

مغزش جای این رو نداشت که بخواد فکر کنه اون گارسون ناری رو از کجا میشناسه. سعی کرد انرژیش رو برای اتفاقات دیگه جمع کنه.
وسط‌‌ترین میز سالن، جایی بین تمام همهمه‌ها و صدای قطع نشدنی کارد و‌ چنگال و گیلاس‌هایی که به سلامتی هم زده می‌شدن؛ گونگ‌یو دقیقا همون میز رو انتخاب کرده و منتظرش نشسته بود.
گونگ‌یو‌ با دیدن نایون از جاش بلند شد‌ و با دست به گارسون اشاره کرد که بره. میز رو دور زد و صندلی رو برای ناری عقب کشید.

نایون: خیلی دیر کردم؟

گونگ‌یو: ابدا. ‌اشتیاق من به این دیدار زیاد بود.

با نشستن نایون، میز رو‌ دور زد و سر جاش برگشت.

نایون: برای همین شلوغ‌ترین زمان و مکان رو انتخاب کردی؟

گونگ‌یو: برای همین بهترین رستوران شهر رو رزرو کردم

نایون خودش رو کمی کنار کشید تا گارسون لیوانش رو پر از آب کنه. بعد از رفتن گارسون نگاهش شیطنت‌آمیز شد.

نایون: بهترین از چه نظر؟ غذا یا سرویس‌دهی کارکنانش؟

واقعا بهترین دفاع حمله‌س؟ اینو همه میگن ولی دلیل حمله‌ی نایون دفاع نبود. میخواست زودتر اون جنگ‌ شروع بشه و چه چیزی بهتر از اشاره کردن به شایعاتی که درباره علاقه گونگ‌یو به سرویس گرفتن از کارکنای مردش پیچیده بود؟

گونگ‌یو: هممم، هر دو؟ برای شروع میتونی غذاش رو امتحان کنی. اگه خواستی به مورد دوم هم می‌رسیم

از آدم محکم و پر از اعتماد به نفسی مثل اون چه توقعی داشت؟ همه مثل کیم تهیونگ عصبانی و غیرقابل کنترل نیستن.

منویی که گونگ‌یو به دستش داد رو نگاه سرسری کرد.

نایون: پس بهترین غذاش رو برام سفارش بده. میخوام امشب به تمام انتخابات اعتماد کنم.

yukaiWhere stories live. Discover now