season 2/ Part 34: we after you

932 121 38
                                    

دینگ دینگ
های گااایز
آناهاید حرف می‌زنه
اهم اهم
به فصل ِ دو یوکای خوش اومدید

چند تا نکته:
یک. به دلیل حساسیت بالای فصل دو، هفته‌ای یه پارت آپ داریم. پیشاپیش پذیرای گلایه‌هاتون هستم و در عوض، بغل‌تون می‌کنم. تمام تلاشم رو می‌کنم که ناامید نشید 🤍

دو. یه اتفاق مهم در پیش داریم؛ اسپین آف ِ یوکای که همزمان با فصل دو یوکای قراره آپ بشه.
«گارا| Gara»
اون هم هفته‌ای یه پارت آپ میشه
داستان درباره ناری ِ ماست؛ جایی که شروع کرد و مسیری که به اون انتها ختم شد. این هدیه من به ناری / ناری و یونگی لاوراست‌.
حقیقتش اول میخواستم قبل از فصل دو گارا رو آپ کنم ولی گفتم شاید یوکای‌خونایی که از ناری متنفرن، ناامید بشن یا خیلی منتظر بمونید.
خیلی دوست دارم که مثل یوکای دوسش داشته باشید. امیدوارم که همین‌طور بشه
موقعی که آپ گارا شروع شد، خبرتون می‌کنم 😌
بوس 💋

•••••••••

بارش برف قطع شده بود ولی ترجیح می‌داد همچنان چتر رو بالای سر خودش نگه داره. دونه‌های کم جون برف که روی زمین و سنگا نشسته بودن، نتونستن رد حروف حکاکی شده رو پاک کنن. به اسمی که به وضوح می‌تونست روی سنگ ببینه خیره بود و سرمای هوا هم نمی‌تونست از این کار منصرفش کنه.

- فکر می‌کنی امروز میاد اینجا پارک؟

برای تشخیص صاحب صدا،‌ نیازی نبود سرش رو برگردونه

جیمین: نه. دیشب اومده

و به شاخه‌های گل لیلیوم گذاشته شده پشت سنگ روبه‌روش نگاه کرد.

جیمین: سالگرد واقعی دیشب بود، نه امروز. ما دیر اومدیم

- از نبودش خوشحالی؟

بالاخره برگشت و به رئیس کیم که بدون هیچ شرمی جمله‌ش رو گفت، نگاه کرد

جیمین: چی توی من دیدی که فکر می‌کنی از بازی ناعادلانه لذت می‌برم؟
تهیونگ: ناعادلانه برای کی؟ اون؟

دوباره روش رو برگردوند و به اسم صاحب قبر نگاه کرد

جیمین: نه. من. این مدلی زیر میز زدن رو هیچ کس یادش نمیره

تهیونگ دستاش رو بیشتر توی جیب پالتوش فرو کرد. گردنش رو پایین‌تر برد تا سوز هوا، گوشاش که قرمز شده بودن رو بیشتر از این اذیت نکنه. سکوت کرد؛ چیزی نداشت که در جواب بگه. برای حرف زدن هم نیومده بود که مجبور باشه کلمه‌ای به زور از ذهنش دربیاره.

جیمین: تو چی؟ فکر می‌کنی امروز میاد ارباب؟

تهیونگ: نه نمیاد. احتمالا یه گوشه از دیشب نشسته و داره خودخوری می‌کنه

yukaiWhere stories live. Discover now