18-like a tissue

1.6K 87 0
                                    


يكى از دستام و دور كمرش حلقه كردم و با اون يكى دستم صورتشو گرفتم و آروم لباشو بوسيدم كه لباشو از لبام جدا كرد
از دهنم پريد-من خيليى به اولين كسى كه با تو بوده حسودى ميكنم
با اين حرفم لبخنده غمگينى زد-اره
-چيز بدى گفتم؟
ازم دور شد و نشست روى كابينت-نه نه!فقط اون چيزى نبود كه فكرشو ميكردم
نزديكش شدم-منظورت چيه؟
سرشو انداخت پايين كه چونشو گرفتم و سرشو اوردم بالا و با لحن محكمى گفتم-كسى با تو كارى كرده؟؟
سرشو تكون داد-نه!يعنى اره!ولى نه!من خودم بهش اجازه دادم
اخم كردم-نميدونى كيه؟:
-نه!خيليى تاريك بود،فقط چشماشو يادم مياد
مكث كرد-و چندساعت بعدش و لويى كه تو اتاق پيدام كرد و برد خونه ى خودش
حس كردم صداش ميلرزه پس بحثو عوض كردم-خب حداقلالان ميدونى من كيم
چييى گفتم
خنديد-اصلا خوب نميتونى بحثو عوض كنى
خب فاك
-مطمئنى؟
اينو گفتم و خنديدم و دستم و گذاشتم دوطرفش روى كابينت و بهش نزديك شدم كه سرشو برد عقب و خنديد-استادد
سريع دستامو دورش حلقه كردم و كشيدمش به سمت خودم كه پاهاش دورم حلقه شد-يه بار ديگه به من گفتى استاد خودت ميدونى
پيشونيشو به پيشونيم چسبوند-مثلا چى ميشه؟
و گذاشتمش روى مبلى كه توى هال بود و رفتم سمتش-تو نميخواى بدونى خانم رز اسكارلت پيرز!
لباشو داد جلو-و اگه بخوام؟ و با يقه ى لباسم ور رفت هرى...؟
ابروش بالا رفت كه به ساعت روى ديوار نگاه كردم-الان وقتش نيست و...هرى ادوارد استايلز
سرديه فلزى رو روى گردنم حس كردم و بعدش گردبند صليبم و توى دستش ديدم-اقاى ادوارد؛خب چرا وقت نداريم؟
لبخند زدم-چونكه مدرسه داريم
قيافش به صورت بامزه اى به حالت گريون در اومد-چيييى؟
از روش پاشدم-آآآره
رز-نه شوخيى ميكنيييييى
Rose's POV:
شلواركم و از روى زمين برداشتم و پوشيدمش،دستم و روى تى شرتى كه بهم داده بود كشيدم،نميخواستم از تنم درش بيارم،برى خوبى ميداد و خوشگلم بود و اينكه لباس خودمم جر خورده بود:|
صداش تو گوشم پيچيد-ميتونى ورش دارى
سرمو اوردم بالا و با شاد ترين صدايى كه از خودم شنيده بودم گفتم-جدى؟؟؟
با خنده ى كرواتش و بست-اره!يه هديه از طرف استادت!
-مرسى! اينو گفتم و خودمو تو آيينه نگاه كردم كه با ديدن كبوديايه گردنم بدنم يخ زد،خب باشه،حالا اينو چيكار ميخوام بكنم
گرماى بدنم و پشت خودمو حس كردم كه يه دستش دورم حلقه شد و كشيدم سمت خودشو با اون يكى دستش و موهامو زد كنار و سرشو گذاشت روى شونه ام-عنكبوت خال خال يشمى ناراحت نباش درستشون ميكنم
چيييييى!عنكبوت چييييى
نينا-خونه!كجا بودى دختره ى شيطون!
-تو بهش چى گفتى؟
نينا-ديشب خونه ى من داشتى درس ميخونديم با هم(:)))))
خندم گرفت،درس!بله درس!البته با استاد استايلز
نينا-تو يه چيزى رو دارى قايم ميكنى!تو ديشب با كى بودى؟
همون موقع صداى زنگ بلند شد كه سريع از دستش در رفتم كه جيغ كشيد-خانم اسكارلت پيرزززز!من بالاخره ميفهمم!
-باشه!
اينو گفتم و سريع وارد كلاس استاد پاركر شدم
.
كلاس در خسته كننده ترين حد ممكن بود سرمو انداخته بودم پايين و با گوشيم ور ميرفتم كه يهو يه اس از لويى برام اومد-رز بيا توى حياط
براش تايپ كردم-نميتونم سره كلاسم
با فونت درشت تايپ كرد-وقتى ميگم الان يعنى الان مياى توى حياط رز!
پوفى كردم و دستم و گرفتم بالا و از استاد اجازه ى بيرون رفتم گرفتم و از كلاس رفتم بيرون و براش تايپ كردم-من الان توى حياطم
و از پله هاى مدرسه امدم پايين،يكم به دورو ورم نگاه كردم،كسى نبود كه يهو بازوم كشيده شد و با صورت خشمگين لويى مواجه شدم-اين يعنى چى؟
ابرو بالا انداختم-ببخشيد؟
لويى ابرو بالا انداخت-فكر كنم دوقلوى غيرهمسان من بود از ماشين استاد ادوارد پياده شد
حس كردم روحم از بدنم جدا شد-چى!
صداش اروم اروم داشت ميرفت بالا-دارم ميگم عمه ى من بود از ماشين
سريع رفتم سمتش و دهنش گرفتم-هيس هيس اونطورى كه فكر ميكنى نيست داد نزن خواهش ميكنم
قرنيه ى چشاش تنگ شد و سريع ازم جدا شد-نكنه،نكنه اون ازت داره سوءاستفاده ميكنه؟!؟رز اون داره ازت سوءاستفاده ميكنه؟؟؟
تقريبا جيغ زدم-نه نه نه به خدا نه
سرمو اوردم پايين-من بهش اعتماد دارم،اون ادم خوبيه
صداى قه قهش به هوا رفت-عاليه!عاليه!دقيقا مثله همون شب!تو وقتى مستى نميدونى چيكار ميكنى!تو حتى يادت نمياد اون پسر كى بوده
و صداشو نازك كرد-لويى من بهش اعتماد دارم،لويى لويى لويى
و اون مثله يه دستمال ازت استفاده كرد و تو هنوزم بهش اعتماد دارى
اخمام رفت توى هم،صبر كن ببينم-تو!تو به من گفته بودى نميدونى اون كيه!
رنگ لويى مثله گچه ديوار شد

Teacher Where stories live. Discover now