-قبل از خوندن چپتر عکسای چنل تل رو حتما نگاه کنید.
-چون هرچپتر سوال میپرسید که ایدی چنل چیه🥲Whispered_words
-ووت و کامنت یادتون نره💙_____________________
Writer Povبا دیدن ساعت و فهمیدن اینکه وقت شامه از اتاق خارج شد تا سراغ آرماندو بره،کاری که تو این چند روز انجام داده بود.
با آسانسور به طبقه ای که اون خانواده میموندن رفت و بعد وارد اتاق آرماندو شد.با ندیدن آرماندو اخم کرد و از اتاق خارج شد.به طرف سالن غذاخوری رفت و با ندیدن آرماندو سر میز نگران شد،به طرف میز رفت و پشت صندلیش نشست.
چند دقیقه گذاشت و حالا همه سر میز شام حاضر بودن،به جز آرماندو.
ل:سوفیا،آرماندو شام نمیخوره؟
با سوال لویی همه بهش نگاه کردن و باعث شدن لویی احساس بدی داشته باشه.
سو:آرماندو گفت خودش بهت میگه.
سوفیا با اخمی از روی گیجی گفت.
ل:چیو میگه؟
سو:آرماندو تو مدرسه شبانه روزی درس میخونه ولی نه توی ایتالیا،امروز ظهر پروازش بود.گفت خودش بهت میگه تا تعطيلات کریسمس نمیبینت.
صدای خنده ی آروم سرجیو بلند شد و باعث شد لویی سرشو به طرفش بچرخونه.
س:پسر من زیاد مراعات حال بقیه رو میکنه،انقدر از روحیه ی حساس و نامناسبت خبر داشته که نخواسته خودش بهت بگه؟اگر سنت کمتر بود فکر میکردم وابستگی ای دارید.
لویی اخم کرد.
ل:ترجیح میدم فکر کنم که یه پسر یازده ساله اونقدر تنهاست که با من دوست شده و بعدش نخواسته خودش کسی باشه که خبر رفتنش رو به من میده،تا اینکه فکر کنم تو نخواستی دوستی من و آرماندو ادامه داشته باشه،واقعا مسخرست اینطوری مگه نه؟بیشتر شبیه اینه که تو اون پسر یازده ساله ای.
سرجیو اخم کرد.
س:مراقب حرف زدنت باش لویی.
ل:و اگر نباشم؟
س:مطمئنی میخوای این بحث رو ادامه بدی؟
ل:براش مشتاقم.
لویی با ابروهای بالا رفته گفت.
س:من کمترین علاقه ای ندارم که پسرم با تو حتی یک جا بایسته چه برسه به اینکه تظاهر کنی مثل دوست باهاش رفتار میکنی.
لویی خنده ی عصبی ای کرد.
ل:مشکلت چیه؟چرا باید تظاهر کنم؟
س:اوه پس اگر تظاهر نمیکنی یه دلیل منطقی بهم بده که با یه بچه دوست بشی و انقدر زود بهش نزدیک بشی.
ل:شاید چون بچه ها رو دوست دارم؟
سرجیو پوزخند زد و خواست چیزی بگه که صدای خنده ی آروم هری متوقفش کرد.هری وقتی خندش تموم شد با دستمال دهنش رو تمیز کرد و کنار گذاشتش و بعد آرنج هاشو روی میز گذاشت و دستاشو قفل کرد.
YOU ARE READING
My husband,My sir[L.S]
Fanfiction_له کردن قلبی که صاحبشی توی مشتت انقدر راحت بود عزیزکرده ی آلفا؟ Larry BDSM husbands Mpreg ⚠محتوای داستان تجاوز،خشونت فیزیکی،فحاشی و... هست.