My husband,My sir[L.S]

66.Sneak

Writer Pov
بر خلاف همیشه که هر اتفاقی بینشون میفتاد لویی سعی میکرد برای حواس پرتی هرکاری بکنه،ایندفعه نشست و فکر کرد،برای تمام روز.خوشحال بود که هری عمدتا برای ناهار برنمیگشت و توی شرکت میموند.پس فقط برای شام نیاز بود ببینش.یعنی کمتر از یک ساعت دیگه.

از روی تخت پاشد که باعث شد به خاطر ساعت های طولانی که دراز کشیده بود سرش گیج بره.نفسش رو بیرون داد و بعد از چند ثانیه از اتاقش خارج و به سمت اتاق مری رفت و بعد از در زدن وارد اتاق شد.طبق معمول اون دختر پای لپ تاپش بود.

ل:سلام مری.

م:سلام لویی.بهتری؟

لویی سرشو رو تکون داد و صندلی کنار مری رو بیرون کشید و نشست.

ل:عام مری،میدونم مسخرست،ولی هری قوانین خونش رو داره...

م:اوه نگران نباش.کیت سر ناهار بهم گفت.آه لویی،گشنه نیستی؟ناهار هم نخوردی.

مری با به یاد آوردن نبود لویی برای ناهار و اینکه کیت گفت بذاره تنها باشه گفت.

ل:کیت چی رو بهت گفت؟

مری شونه هاش رو بالا انداخت.

م:و گفت که هری برگشته.و تو هم صبح باهاش بحثت شده.لویی واقعا نیازی نبود برای من با اون بحث کنی.اشکالی نداره.اگر دوست داره رئیس بازی توی خونش دربیاره من مشکلی ندارم،نه مشکلی که به خاطرش تو نیاز باشه باهاش بحث کنی.

ل:من...دوست ندارم که فکر کنه حتی میتونه به خواهرمم دستور بده.

مری سرش رو تکون داد.

م:برای تو هم همین قانون هاش هست؟تایم غذا خوردن،بیرون نرفتن بدون محافظ،جواب پس دادن بهش؟

"ل:و خیلی بیشتر."

لویی آرزو میکرد که ای کاش میتونست همین و هرچی در مورد هری هست به مری بگه.ولی نمیتونست.فایده ای نداشت.

ل:همم آره.عادت کردم بهشون.

مری اخم کرد.

م:تو کاری کردی؟

ل:چی؟

لویی با تعجب گفت.

م:اینطوری نیست که ما هم از خانواده عادی ای اومده باشیم!بیرون رفتن با محافظ،رعایت قوانین خونه،ولی بین تو و هری انگار قوانین فرق میکنه....سخت گیر تره فکر کنم؟انگار داره کنترلت میکنه.همین که باید از دانشگاهت و دوستات خبر داشته باشه یا اینکه ارتباطت رو با ما قطع کرد.

لویی لباش رو تو دهنش برد.

ل:نه.خب این مدلشه.

مری ابروهاش رو بالا برد و بعد شک سرشو تکون داد.

م:اگر تو میگی.

ل:کارای کمپانی چطوره؟

م:همم.دارم بهتر میشم.میدونی اینکه تروی بالاخره اجازه داده داخل کمپانی و جریان هاش باشم خوبه ولی همزمان آزار دهندست.