73.Exposure

2.5K 375 634
                                    

Writer Pov
گ:میشنوی چی میگم لویی؟

با صدای بلند گریس چشمش رو از کتاب گرفت و همونطور که آهی میکشید نگاهشو به گریس که ابروهاش رو بالا انداخته بود داد.

گ:حواست به من نیست.دیگه آخراشیم چیزی نمونده‌.

ل:قسم میخورم داشتم گوش میدادم،سه ساعته همش داری همینو میگی.

گ:تو هم اگر این موقع شب ازت میخواستن درسی که خودتم نخوندی رو برای کسی توضیح بدی که ساعتی سه بار خودکارش رو میکنه تو دهنش و انگار محو میشه،قطعا غر میزنی.

لویی چشم هاش رو چرخوند.

ل:ببخشید که تو اونی هستی که یادش رفته بهم بگه فردا یه کوییز فاکینگ مهم دونفره داریم.

گریس آهی کشید.

گ:بَده نخواستم اذیتت کنم؟فکر کردم دوباره نمیای دانشگاه،بعدشم اگر بیای میخواستم بگم من سوالات گروه خودمون رو جواب میدم...

گریس سکوت کرد و ادای گریه کردن دراورد.

گ:چطوری باید یادم میموند شفاهی نیست و آنلاینه؟

لویی ابروهاش رو بالا انداخت.

ل:دیدی؟پس حقته،غر نزن.

گریس فاکی بهش نشون داد.

گ:لطفا لطفا تمرکز کن،نمیخوام فردا خرابش کنی.انقدر نرو تو یه دنیای دیگه.

ل:اوی اوی،من کاملا حواسم بود اصلا بیا ازم سوال بپرس.

گریس لبخند با رضایتی زد.

گ:تو جراحی لاپاروسکوپی، چرا باید گاز CO2 استفاده کنیم؟

ل: برای ایجاد فضای کافی در حفره شکمی و بهبود دید جراح.

گ:تو مانیتورینگ گازهای خونی حین عمل، اگه CO2 انتهای بازدمی بیمار افزایش پیدا کنه، چه مشکلی ممکنه وجود داشته باشه؟

ل: ممکنه نشون‌دهنده هیپوونتیلاسیون یا مشکل در سیستم تهویه باشه؟

گ:عالی...وایسا ببینم..

بعد از چند ثانیه فکر کردن پرسید.

گ:اگر بیمار واکنش حاد به لاتکس حین عمل داد، دارویی باید سریعاً تزریق بشه؟

لویی اخم کرد و چشماش رو بست.

ل:میدونم چی میشه وایسا‌.

My husband,My sir[L.S]Where stories live. Discover now