72.By my side

2.4K 310 846
                                    

Writer Pov

ترویس با لیوانی وارد هال شد و اون رو به دستش داد و نی رو داخلش گذاشت.

لویی سرش رو به عنوان تشکر تکون داد و لیوان رو گرفت ولی به محض حلقه شدن لباش دور نی و نوشیدن مقدار کمی از اون صدای آسانسور اومد و باعث شد لویی لیوان رو با هول روی میز جلوش بذاره و از جاش بلند بشه‌.

با وارد شدن هری به خونه و اومدنش به سمت هال دست هاش رو توی هم قفل کرد و آب دهنش رو قورت داد.

هری با عصبانیت به سمتشون اومد و لویی خودش رو آماده شنیدن داد هاش کرد ولی اون به سمت ترویس رفت و با گرفتن یقه اش جلو کشیدش.

ه:تو وقتی بهش حمله شد کجا بودی؟

تو صورت ترویس که انگار بزرگترین اشتباه زندگیش رو کرده داد کشید.

ت:به محض دیدنشون خودم رو بهشون رسوندم.

با حساب کردن اینکه ماشین طرف دیگه ی خیابون پارک بود و ترویس باید از خیابون رد میشد کاملا منطقی بود ولی انگار هری نظر دیگه ای داشت.

ه:به محض دیدنشون یعنی وقتی دوتا مشت لعنتی خورد؟!

ت:متاسفم.

ه:باید باشی!

داد زد و ترویس سکوت کرد.

ه:من محافظت از لویی رو به تو سپردم ترویس!وقتی نیستم باید به جای من ازش محافظت کنی و همچین اتفاق مسخره ای افتاده و نتونستی جلوش رو بگیری.من بهت دستور داده بودم که طرف دیگه ی خیابون وایسی؟!اگر به جای مشت،چاقو بود چی؟اگر یه گلوله ی لعنتی بود چی؟

ت:من رو ببخشین.باید مراقب میبودم،باید بهتر عمل کنم.

ه:تو...

لویی بعد از کلنجار رفتن با خودش جلو رفت و بازوی هری عصبانی رو گرفت و وقتی هری صورتش رو سمتش برگردوند آب دهنش رو قورت داد ولی دیدن اون دونفر تو اون شرایط بیشتر اذیتش میکرد.

ل:من بهش گفته بودم،احساس کردم گذاشتن ماشین اونطوری جلوی دانشگاه بیشتر جلب توجه میکنه.

هری عصبی پوزخندی زد.

ه:تو همسر منی،فکر کردی یه ماشین بیشتر از این میتونه جلب توجه کنه؟

ل:ببخشید،فکر نمیکردم کسی بخواد بهم از نفرات دانشگاه حمله کنه.

ه:نظرت چیه دیگه فکر کردن در مورد این چیزا رو به محافظات بسپرسی و دخالت نکنی؟

لویی که بدنش رو از داد زدن های هری جمع کرده بود سرش رو تکون داد.

ل:متاسفم.

جایی برای مخالفت نمیدید.

ه:خوبه.

ل:میشه لطفا ولش کنی؟

My husband,My sir[L.S]Where stories live. Discover now